مصاحبه نشریه آرمان آزادی با “یعقوب فرشکاران” پیشکسوت صنعت فرش

به گزارش تبریزآرت به نقل از ایرنا – نشریه آرمان آزادی چاپ تبریز در شماره بیست و هشتم خود گفت وگویی با یعقوب فرشکاران، استاد و پیشکسوت صنعت فرش تبریز با تیتر “رازهای فراز و فرود یک صنعت کهن” منتشر کرده است.

یعقوب فرشکاران در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه‌ی کارآفرینی «آرمان آزادی»، رازی را برای شما آشکار می‌کند که کم‌تر به آن پرداخته شده است! او راز فراز و فرودِ یک صنعت و هنرِ کهن و ماندگار را تعریف می‌کند. بخوانید…

لطفاً از تاریخچه ی فرش بگویید
بازگویی تاریخچه‌ی پر فراز و فرودِ فرش آذربایجان، فراتر از اطلاعات من است. اما اتفاقاتی که از بچگی و از سن هفت سالگی تا کنون شاهد آن بوده‌ام را تعریف خواهم کرد؛ در ایام قدیم، از کشورهای عرب‌زبان به بازار مظفریه می‌آمدند و فرش تبریز خریداری می‌کردند. در دهه‌ی ۱۳۵۰ بیشتر تولیدات فرشبافان تبریزی به کشورهای اروپایی صادر می‌شد و در نمایشگاه‌های بزرگ صنایع دستی که هر ساله در کشورهای اروپایی برگزار می‌شد، محصولات ایرانی – همیشه – گل سرسبد نمایشگاه‌ها بوند. سال‌های سال ایران در بخش صنایع دستی رتبه‌ی اول را داشت. تا حوالی سال ۱۳۶۲ تقریباً قضیه به همین منوال بود.
بعد از پیروزی انقلاب، حاکم شدن برخی تحریم‌ها وضعیت را تغییر داد. علاوه بر این، تجویز برخی قوانین غلط گمرگی نیز تأثیر به‌سزایی در فرودِ بازار فرشِ تبریز داشت. تا جایی که یادم می‌آید؛ در عرض دوسال حدود ۴۰ بار تعرفه‌ی گمرکی را تغییر دادند؛ در یک بازه‌ی زمانی بسته‌های تشویقی تعریف شد که برای صادرکنندگان فرش، ارز صادراتی و امتیاز واردات در نظر می‌گرفت و… چندماه بعد تعرفه‌های گمرکی را تا ۱۰۰ درصد افزایش دادند! این سیاست به افزایش قاچاق فرش منجر شد، پس تعرفه‌ی گمرکی صادرات فرش را به میزان ۵۰ درصد کاهش دادند. اما حالا دیگر بازار خارجی فرش ایرانی، از رونقِ سابق افتاده بود و رقبای مطرحی مثل چین، پاکستان و هندوستان وارد عرصه شد بودند که ابزار دانش این کالا را به کشور خود بردند و سعی کردند جایگاه ما را در بازار جهانی فرش تصاحب کنند.
ورود برخی افراد غیر متخصص به این حرفه، از دیگر دلایل کم‌رونقی بازار فرش بود؛ جهادِ سازندگی برای بهبود شرایط زندگی روستاییان به آن‌ها قالی‌بافی آموزش می‌داد. اما به دلیلِ عدم تخصص و آگاهی کم، به جای فرش‌بافی، گره انداختن را به مردم یاد داده بودند! فرش‌بافی فقط گره انداختن نیست! گره انداختن، فقط بخشی از فرش‌بافی است. این حرفه به قدری جزئیات دارد که می‌توان یک کتاب بزرگ راجع به آن نوشت.
استفاده از مواد اولیه‌ی نامرغوب که به دلیل ناآگاهی یا پایین آوردنِ هزینه‌ها صورت می‌گرفت، یکی دیگر از دلایل کاهشِ رونق بازارِ این صنعت کهن ایرانی است؛ با این کار ما در برابر رقبای خارجی خود، نقطه ضعف نشان دادیم. در یکی از نمایشگاه‌های خارجی، یکی از این فرش‌ها را آتش زدند و چون از الیاف نامرغوب بافته شده بود، موقع سوختن، فرش مثل پلاستیک جمع شده و ترکیب خود را از دست داده بود! آن‌ها برای ضد تبلیغ این کار را کرده بودند و می‌گفتند این است کیفیتِ فرشِ تبریز!
فرش تبریز در آن دوره ضربه‌ی سنگینی از ناتوانی مدیران ناکارآمد در مدیریت بحران خورد. ضربه‌ی سنگین برای ما تا رقبای خارجی به آسانی جایگاه ما را اشغال کنند».

فرش تبریز؛ اقتصادی مقاوم برای اقتصاد مقاومتی چگونه می‌توان این وضعیت را بهبود بخشید؟
البته؛ راهکارهایی وجود دارد. وضعیت فرش در کشور به دلیل رکود اقتصادی و برخی مشکلات به حاشیه کشیده شده که توجه جدی‌تر دست‌اندرکاران صنعت فرش را می‌طلبد. مثلِ همین بحث اقتصاد مقاومتی که در بالاترین سطوح حاکمیتی مطرح شده است. باید بگویم اقتصاد مقاومتی مساوی فرش است؛ اقتصاد مقاومتی یعنی تولید کالایی که کلیه‌ی مواد اولیه‌ی آن بومی باشد تا بتوانیم با صادرات آن ارز‌آوری کنیم. تنها کالای مفید برای تولید در اقتصاد مقاومتی بعد از فرآورده‌های نفتی که از منابع خدادادی است، فقط فرش است. تا جایی که من اطلاع دارم، این کالا بالای ۱۰ میلیون نفر اشتغال‌زایی دارد! داشتن ۲۰ نوع شغل از جمله ریس‌فروشی، رنگ‌رزی، دارکشی، قالی‌شویی، قالی‌بافی و… از مزایای این هنر است که باید از آن استفاده‌ی مناسب صورت گیرد. برای بهبود وضعیت فرش باید با مدیریت درست از ایده‌های مناسب استفاده کنیم چرا که امروزه هرکسی هر نوع فرشی که دوست دارد، می‌بافد و بیشتر تک‌بافی رواج دارد و اصلاً به سلیقه‌ی مشتری در خارج از کشور اهمیتی داده نمی‌شود!
از این‌رو باید از سلیقه‌ی مشتریان خود در خارج از کشور نیز نسبت به طرح و رنگ و اندازه‌ی فرش آگاه شویم و مسؤولین امر باید در این خصوص وضعیت موجود را ساماندهی کنند و در نهایت به شناسنامه‌دار کردن فرش‌های تبریز اقدام کنند.
در این صورت است که هم تولید کننده و هم صادر کننده‌ی فرش، رغبت بیشتری برای کار خود پیدا خواهند کرد حتا سفرای جمهوری اسلامی ایران در کشورهای مختلف نیز می‌توانند با برگزاری جشنواره‌های مختلف در ایام به‌خصوصی از سال مثل ژانویه و جشن‌های این‌چنینی کشورهای اروپایی، تبلیغات خوبی برای این هنر بزرگ ایرانی انجام بدهند.
ایران باز هم می‌تواند با مدیریت درست وضعیت حاضر را بهبود بخشد چرا که رقبای ما در چین و پاکستان فرش‌هایی با طرح و نقش ایرانی تولید می‌کنند و در نمایشگاه‌ها به نام فرش ایرانی به فروش می‌رسانند. ما برای بهبود این وضعیت به مدیران صد درصد دلسوز نیازمندیم».

از وضعیت بافت فرش های کارگاه خود بگویید؛ بافندگان شما چه نوع فرشهایی می بافند؟
«کارگاه فرش پدرم از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۶۰ در منطقه‌ی مارالان دایر بود و حدود ۷۵ دار قالی در سایز‌های مختلف داشتیم. بعد از آن به دلیل وضعیت فرش و مشکلات حاکم، کارگاه اصلی را جمع‌آوری کردیم. خودم شخصاً در سال ١٣٦٤ اولین دار قالی را بر پا کردم و هر کدام از بافندگان در خانه‌های خود، همراه همسر و فرزندان مشغول کار شدند و به مرور افزایش یافته و به ٧٠ دار قالی رسید. در حال حاضر ۲۵ دار قالی فعال دارم. بافندگان من انسان‌های بسیار درستکاری هستند. سعی می‌کنم تا جایی که بتوانم از آن‌ها مراقبت کنم و مشکلات مالی‌شان را در حد توان حل کنم علاوه بر این‌که هزینه‌ی بافندگی را می‌پردازم اگر در فروش فرشی سود مضاعفی داشته باشم، حتماً در پایان کار آن‌ها را نیز در این سود شریک می‌کنم. متأسفانه برخی از همکاران، این نوع همکاری با بافندگان را نمی‌پسندند و آن را دلیل ناتوانی در یافتن بافنده‌های خوب برای خود می‌دانند. اما با این اوضاع باید بگویم گرچه من واقعاً کمی بیشتر از کارکرد خودشان به آن‌ها پرداخت می کنم اما متأسفانه به دلیل وضعیت اقتصادی حاکم، آن‌ها باز هم در مضیقه هستند و باید مسؤولین امر تدابیری در این خصوص بیاندیشند تا هنر این هنرمندان عزیز را ارج نهیم و موجبات رفاه آن‌ها را فراهم کنیم».

در قالیبافی چه نوع طرح هایی مد نظر شماست؟
«مشتریان ما بیشتر طالب فرش‌هایی با رنگ طرح‌های قرمز بودند. یک زمانی از طرح‌های آقای محمد شادگان استفاده می‌کردیم که مینیاتور کار کرده بود و طرح‌های زیبایی می‌کشید که الآن فعالیت نمی‌کند. بعد، از طرح‌های فرج مهران استفاده می‌کردیم که طرح‌های بسیار اصیلی می‌کشید؛ از رنگ‌های سنگین استفاده می‌کرد و طرح‌های ما را به کسی نمی‌داد. ایشان نیز فوت کردند اکنون نیز بیشتر طرح‌های ما از فرج مهران است. این طرح‌ها بسیار پرکار هستند و رنگ‌های رایج آن زرشکی، سرمه‌یی، آبی، آبی تیره، قرمز، مشکی، آبی سلطنتی، آبی نفتی و… است بیشتر از رنگ‌های گرم استفاده می‌کنیم. در کل طرح‌های ما اصیل هستند ما در طرح‌های خود نوع‌آوری داریم. ولی هیچ وقت از چهارچوب اصالت فرش خارج نمی‌شویم».

چگونه فرش تبریز برند شد؟ لطفا برای مخاطبانما به خصوص نسل جدید که آگاهی چندان از این هنر آبا و اجدادی خود ندارند در مورد فرش تبریز صحبت کنید؛ چه مزایایی این کالای لوکس را به برند تبدیل کرده است؟
کل ایران، مردمان شهرهای بسیاری به بافت قالی مشغول‌اند و بعد از تبریز شهرهایی مثل اصفهان، قم، مشهد، شیراز به صورت حرفه‌یی قالی‌بافی می‌کنند. چیزی که هنر فرش تبریز را نسبت به سایر شهرها متمایز کرده، وجود تعداد طرح‌های فراوان، طراحان خوش‌ذوق و استفاده از تعداد رنگ‌های فراوان در فرش تبریز است. امروزه تبریز، طرح‌های خود را با متدهای مطرح روز جهت می‌دهد. تبریز از قدیم‌الایام جایگاه هنرمندان اصیل قالی‌باف بود. منطقه‌ی مارالان، طالقانی، داش ساختمانی، نصف راه، حکم آباد، امیرخیز، دوه‌چی و… از مناطقی هستند که به بافت هنر قالی مشغول بوده‌اند. البته بافندگان منطقه‌ی مارالان و طالقانی از ماهرترین‌های این عرصه بودند و فرش‌های نفیسی می‌بافتند. تعدادی از آن‌ها در حال حاضر نیز فعال‌اند. اما به مرور زمان به دلیل اوضاع اقتصادی فرش از تعداد قالیبافان به شدت کاسته شده است.
نوع بافت فرش تبریز در کل دنیا استثنا و بی‌رقیب است در شهر قم هم فرش‌های خوبی می‌بافند که بیشتر از نخ ابریشم بوده وتعداد رنگ‌های آن محدود است اما در حد فرش تبریز نیست. در بسیاری از کشورهای دنیا ایران را با فرش تبریز می‌شناسند».

با توجه به وضعیت کنونی فرش تبریز از مسوولین امر چه انتظاراتی دارید؟ چه اقداماتی می تواند در این زمینه مفید باشد؟
در طول این ۲۵ سال، وعده‌های خوبی از سوی مسؤولین در این خصوص شنیده‌ایم. متأسفانه، همه‌ی این وعده‌ها در حد حرف مانده است که نمی‌دانم علت آن کم‌آگاهی آن‌ها بوده، یا دلسوز این عرصه نبوده‌اند و یا منافع شخصی‌شان بر منافع کاریشان غالب آمده است.
وجود ضعف‌های قانونی را در کم‌فروغ و کم‌اثر بودن اقدامات و عملکردهای اتحادیه‌ی فرش تبریز به عنوان مهم‌ترین نهاد برای پی‌گیری مطالبات فعالان این حوزه، مؤثر است. وقتی از برنامه‌ی کاری آن‌ها بپرسیم، فهرست رنگینی از برنامه‌های پیشِ‌رو تحویل‌مان می‌دهند اما خروجی مناسبی از این برنامه‌ها به‌دست نمی‌آید.
افرادی که در رأس اتحادیه‌ی صادرکنندگان هستند، پیشکسوتان این عرصه بوده و از نظر شخصیتی برای ما خیلی محترم هستند. اما ما نیازمند نیروی جوان و پویا هستیم. کسانی که بسیار دلسوز باشند و فعالانه هم عمل کنند».

حرف آخر…
مدیران هر موقع خواستند گرهی از مشکلات صنعت فرش باز کنند، آمدند و نهادهای تازه‌یی ایجاد کردند که تعدادشان قابل وصف نیست اما تا کنون شاهد تأثیر مناسبی از عملکرد آن‌ها نبوده‌ایم. کاش بازاریان را به حال به خود وا می‌گذاشتند! قطعاً در این صورت، وضعیت بهتر از این می‌شد که هست! هر دولتی، قانونی در این خصوص وضع کرده و هر مدیر تازه‌کاری که در این عرصه فعال شده، بیشتر باری بر مشکلات فرش اضافه کرده و رفته است! حالا چه عمدی و چه غیر عمدی، چه از سر کم‌آگاهی و ناآگاهی… در نهایت باری بر دوش فرش اضافه کرده‌اند. باید حق تقدم انتخاب افراد در تخصص و کاردانی و دلسوزی توأمانِ آن‌ها باشد. ما دیدیم افرادی که ادعای صداقت داشتند و ما نیز آن‌ها را افراد صادقی می‌شناختیم، رفوزه شدند! از مسؤولین امر خواهش می‌کنیم افراد متخصص، کاردان، جوان و دلسوز را برای کمک به این حوزه بگمارند».



محمدامین دوازده سالی مشغول عکاسی بوده. او علاقه‌ی زیادی به ادبیات و موسیقی دارد.


دیدگاهتان را بنویسید