بابک امجد: حتما باید در هنر سرمایه گذاری شود

سایت تبریزآرت در انجام رسالت خود و در جهت بالا بردن سواد تئوریک هنرمندان و باز کردن فضای تفکر در عرصه هنر سعی دارد مصاحبه هایی با هنرمندان بالاخص هنرمندان تبربز و سایر شهر های استان منتشر کند.

این بارتبریز آرت (بابک شعبانی و معصومه ذاکر) با بابک امجد یکی از هنرمندان خوش ذوق تبریزی مصاحبه ای اختصاصی در نمایشگاه گروهی نقاشی درگالری آتلیه کبود انجام داده است.

بابک امجد
متولد ۱۳۵۱ تبریز
لیسانس نقاشی از دانشگاه هنر ومعماری دانشگاه آزاد تهران
طراح، نقاش، دیجیتال آرتیست، ویدئو آرتیست، هنرمند چیدمان
دارای چهار نمایشگاه انفرادی در تهران و تبریز و ۱۶ نمایشگاه گروهی در زمینه های نقاشی، طراحی، چیدمان عکس و چیدمان هنر جدید در کارنامه هنری خود

  • لطفا خودتان را معرفی نمایید. بنده بابک امجد و فارغ التحصیل هنرستان میرک هستم. ورودی ۱۳۶۷ میرک بودم. سال ۱۳۷۲ وارد دانشگاه تهران شدم. سال ۱۳۷۷ به تبریز بازگشتم. از دانشگاهی در آلمان در رشته زیباشناسی عملی و دانشگاه معمارسنان ترکیه پذیرش شدم اما بنابه دلایلی نتوانستم بروم و شرایط طوری شد که در ایران ماندم و در اینجا کار کردم. یه دوره از نقاشی دور ماندم و به هنر جدید پرداختم و یک مقام برای فیلم کوتاه از جشنواره ای در آلمان کسب کردم. همچنین در جشنواره فیلم کوتاه سیب چهارم تبریز مقام کسب کردم. در سال ۱۳۹۱ در یک اثر پرفورمنس با نام فولدر ۴، در طی چهار روز همکاری کردم. در این مدت زمان طراحی نیز انجام می دادم. زیرا به این ایمان دارم که طراحی کاری است که من را هم زنده نگه می دارد و هم باعث کمک های دیگری نیز می شود. از مدتی پیش دوباره به نقاشی کشیدن روی آوردم. چون از اول فیگوراتیو کار کرده ام، مخصوصا در تهران و در دانشگاه که با آقایان وکیلی، پازوکی و اطمینانی کار کرده بودم و به این موضوع علاقه مند بودم که در نقاشی هایم حضور داشته باشد و الان نیز فیگوراتیو کار می کنم و فکر می کنم تا آخر عمرم نیز این کار را ادامه خواهم داد.
  • لطفا در مورد آثاری که در این نمایشگاه ارائه داده اید، توضیحی بدهید. این مجموعه آثارم به خاطر نمایش یک سری تعلیق ها، دوگانگی ها و چندگانگی ها است. به نحوی کش و قوس انتخاب هایی است که بشر حتی در دوره های سنی خاصی از زندگیش با آنها مواجه می شود را به تصویر کشیده ام. از این مجموعه چهار اثر دیگرش در تهران است و یکی دیگر از آنها را نیز در کارگاهم دارم و چهار اثر در این نمایشگاه موجودند. چون من باید زمان زیادی برای کشیدن کارهایم صرف کنم و از سوی دیگر باید مخارج زندگیم را تامین نمایم لذا شغل دیگری دارم که کاملا بی ربط با این فضا است. به همین دلیل پروسه انجام کارهای هنریم طولانی تر می شوند. در کنار مجموعه های اصلی که زمان بر هستند، مجموعه های کوچک دیگری را نیز انجام می دهم تا مرا تازه نگه بدارند از جمله آنها مجموعه های خطی و مجموعه های خطی رنگی می باشند که بر روی کاغذ اشتنباخ و کاغذ روسی (نخودی) اجرا کرده ام. همچنین در آینده نزدیک، دوست دارم یک چیدمان عکاسی انجام دهم.
  • – من خودم را یک نقاش نمی توانم بنامم ولی یک طراح هستم. چون لفظ طراح نقدی به دیزاین نیز می زند، بیشتر برایم جذاب است. من در کارهایم سعی کرده ام، انسان شوم ولی نمی دانم توانستم یا خیر. ولی خب برای بنده اول انسان شدن مهم است و به قول آقای هوبز اول انسان شویم و بعد ببینیم که آیا هنرمند می توانیم شویم یا خیر.
  • تعریف شما در مورد هنر چیست و تفاوت بحث انسان بودن و هنرمند بودن را توضیح دهید. امروزه هنر با شاخصه ها و مولفه های جدیدش، معنای جداگانه و جدیدی برای خودش یافته است و واقعا به معانی متفاوتی رسیده است که این معناها را شما حتی در تهران که پایتخت کشور ما هست، مطمئنا نمی توانید بیابید. چند وقت پیش یک سالانه هنر جدید برگزار شد. من در این برنامه، حداقل ۴۰ درصد کل کارهایم را در یک سایت توانستم بیابم و متوجه شدم که یک به یک آنها به نحوی کپی شده اند، می دانید چرا چنین اتفاقی می افتد؟ چون که ساختار آکادمی هنر در اینجا وجود ندارد و زیبایی شناسی متلاشی شده است. هر کسی وارد این عرصه می شود، نمونه بارز «از ضن خود شد یار من» می شود. یعنی رفتار سیستماتیک که در مدرسه ای مثل بازل یا باهاوس که در اروپا وجود دارد هیچ موقع در ایران نمی توانید بیابید. وقتی آکادمی نباشد، وقتی این کودک پدر و مادر نداشته باشد، کودک به صورت دودرگایی یعنی دیمی بزرگ می شود. هر چیزی را در موقعیت های مختلف صلاح ببیند، به کار می گیرد. حتی وقتی بزرگ هم شود. این اتفاق در یک جامعه به روند خلاقیت بزرگترین ضربه ها را می زند. در ایران، هنرمندی که در کارش زحمت زیادی کشیده و از جانش برای هنرش مایه گذاشته است، بسیار وجود دارد. اما بحث من در اینجا هنرمند آکادمیک است که ما به همین دلیل نمی توانیم بگوییم که هنر و هنرمند در اینجا وجود دارد. یعنی هنر باید در یک جامعه به صورت سیستماتیک تدریس گردد و حضور داشته باشد. سامانه هایی که این ها را تعریف می کنند چه چیزهایی هستند؟ گالری ها و فرهنگسراها که اصلا ماهیت فرهنگسرا در مملکت ما مشخص نمی باشد که دقیقا چه چیزی است. مثلا کاری که فرهنگسراهای ما چه کاری را انجام می دهند؟ اصلا در مورد مسائل زیباشناسی سخنی می گویند؟ خیر. به خاطر آن انتظار اینکه پایه های هنر قوی باشند یا هنرمندانی تربیت شده باشند، درست نیست. متاسفانه و متاسفانه همه عناوین مختلفی مثل تبریز ۲۰۱۸ چیزهایی هستند که در واقع نوعی ساختن رزومه است. یعنی اگر می خواهید واقعا برای شهر تبریز کاری انجام دهید، یک مدرسه عالی هنر تاسیس کنید تا یک سری از مولفه ها در آن کار شوند. هنرآموزانی که از هنرستان میرک که من پارسال در آنجا کلاس هایی داشتم در راه رفتن ساده، چهار نفرشان باهم نتوانستند راه بروند. این ها مشکل هستند و باید این مسائل حل گردند.
  • آیا این مشکل از سوی خود هنرمند است یا به مسئله آموزش باز می گردد؟ این یک مشکل تربیتی و آموزشی است و هنوز به هنرمندی نرسیده ایم. ما هنوز در مقاطع پایین تر صحبت می کنیم. هنرمندان ما اگر واقعا می خواهند یکسری مسائل در آنها سنجش گردد، باید در وضعیت ها و فضاهای مختلف آنها را وارد بحث تخصصی نماییم و فرد بداند که چند مرده حلاج است. یعنی به نحوی شما هم در مورد ثبت یکسری از مسائل چه در حوزه خبر و عکس، ساختارمند عمل کنید. اگر واقعا می خواهید که درد را بیابید. تکلیف بعضی از مسائل باید روشن شود. ما باید ببینیم این موجودی که وجود دارد یک انسان است یا زامبی است. او ما را گاز می گیرد؟ یا ما می توانیم با او ارتباط برقرار کنیم؟ قضیه این است هر از چند وقتی دو سه نفر نمایشگاهی برگزار کند یا فضای این چنینی ایجاد شود، کافی نیست. این چنین فضایی یک فضای سانتیمانتال می باشد. مثلا الان هنرهای اصلی، در فضای بیرون اتفاق می افتند. هنر گرافیتی و هنر پاپریک آرت است که زنده می باشد و با مردم در ارتباط است. در پشت سر هر کاری که مردم قرار ندارند و درک عمومی وجود ندارد، آن پشتوانه قدرتش را از دست می دهد و حرف خاصی برای گفتن نخواهد داشت. به همین علت است که کارهای بسیاری است که در مورد اشاعه هنر و هنرمند باید انجام شوند.
  • کمیت هنرمند در اینجا زیاد است یا در اروپا؟ مشخصا در اروپا زیاد است. مشخصا در آمریکا بیشتر است تا اروپا. و همه این ها مرهون آموزش و آکادمی است. اروپا چرا اروپا شد؟ آمریکا چرا به واسطه اروپا آمریکا شد؟ به واسطه یونان. یونان چرا یونان شد؟ به دلیل وجود اولین آکادمی های رسمی فلسفه ای که در آنجا به وجود آمدند. هر چیزی سنگ بنا نداشته باشد، آن با یک نسیم، طوفان یا زلزله در هم می شکند. ما فقط آجر روی آجر می گذاریم و با آن عکس می گیریم. اما سنگ بستر وجود ندارد. چون کسی واقعا برای آن دل نمی سوزاند. همه در فکر چیز دیگری هستند. مدرک و تصویر است ولی در پشت آن چیزی نیست.
  • چرا هنرمندان ما بیشتر دنبال ارائه و جمع آوری رزومه هستند. اصلا برخی از رزومه ها وجود خارجی ندارند. مثلا من از یک نفر می پرسم که تو در اینجا اتفاقی را که مدعی هستی افتاده است، واقعا به وقوع پیوسته؟ می گوید: بله و چشمک میزند.
  • پس این موضوع در واقع به خود هنرمند برمی گردد. شما فکر می کنید اتحادی که من می گویم ناقص در گپ گرافیک شروع شده است و الان به جای مثبتی رسیده است و از فرانسه هنرمند گرافیست می آورد و جلساتی را برگزار می کند چرا در بین هنرمندان تجسمی وجود ندارد؟ این موضوع مربوط به هنرمندان آن حوزه می باشد. ببینید من که الان دارم با شما در این زمینه صحبت می کنم در چند سال گذشته با ۵ نفر صحبت تخصصی انجام نداده بودم. چون اصلا دیالوگ وجود ندارد. نمی دانم علت این موضوع چیست؟ من اخیرا این موضوع را با آقای بابک کبود مطرح کرده ام. فردی که واقعا دلسوز است و هزینه کرده است و جان و وقتش را برای به ثمر رسیدن گالری آتلیه کبود گذاشته است و یکسری برنامه های خوبی دارد. ما در صدد انجام یکسری از کارها هستیم تا این جدایی که می تواند موجب لطمات زیادی بر بدنه هنرهای تجسمی باشد، برطرف کنیم. من وضعیت عکاسی را نسبت به تبریز قابل قبول تر و خوب می بینم. هنرهای ما در تجسمی عکاسی را نیز شامل می شود. یعنی شما می توانید در یک چیدمان از عکس نیز استفاده کنید. با مولفه های عکاسی کاری ندارم. عکاسی وارد حوزه تجسمی نیز شده است. و این به عقیده بنده اتفاق بدی نیست و آن را نوعی از زیباشناسی جدید می بینم. مگر اینکه عکاسی در جایی لطمه دیده یا زده و یا هر چیز دیگری که آن نیز یک بحث تخصصی دیگری است که در مجال دیگری باید به آن پرداخت.
  •  نظر شما در مورد فردی که به تازگی شروع به فعالیت در عرصه هنر نموده اما دارای قدرت عمل هنری بیشتری در قیاس با فردی دیگری که دارای سابقه و کسوت در همین زمینه است، می توانیم هنرمند بهتری نامید؟ هنرمندی تازه شروع به کار کرده است، شاید مولفه های جدیدی که در حوزه خلاقیت وجود دارد، آن فرد تازه کار به روزتر از فرد باسابقه برخورد می کند. به همین دلیل نیز کلمه پیشکسوت در عرصه برای من جایگاهی ندارد. با توجه به رفتاری که مدیا و اینترنت باعث آن شده است. مگر اینکه یک فردی که در این راه پیر شده باشد باید دست او را بوسید و جایگاه او را محترم بشمارد. نه اینکه زحمت های فرد دیگری که جوان تر است و به نتایج بهتری نسبت به او دست یافته، زیر سایه او قرار گرفته و دیده نشود. این مرزها امروزه شدیدا مخدوش است.
  • نظر شما در مورد فروش آثار و اکسپوهایی که در تبریز و کشور برگزار می شود، چیست؟ نظر من در مورد اکسپوها بسیار مثبت است. هنرمند باید از باب فروش کار خودش، زندگی کند. ولی خوب باید مثلا کتابی که در زیر نظر این اکسپو چاپ می شود، دارای کیفیت خوبی داشته باشد من که در این برنامه و در کتاب آثاری دارم وقتی به کسی نشان می دهم باید به آن افتخار کنم و بگویم کار من نیز در این مجموعه به چاپ رسیده است. نه اینکه آن را به خاطر کیفیت بد پنهان و انکار کنم. به اعتقاد من حتی هنرمند در بعضی مواقع نسبت به شرایطی که در کشورش دارد باید نسبت به بضاعت مالی مردم خود گردن خم کند. تا هم برای او درآمدی حاصل شود و هم اینکه کار او به خانه کسی راه یابد. این اکسپوها لازم هستند و باید هم به کیفیت و هم به کمیت آنها افزوده شوند. مثلا در اکسپوی تهران مبلغ پولی که در آن رد و بدل می شود کاملا اهمیت اکسپو را برای ما نشان می دهد. حتما باید در هنر سرمایه گذاری شود تا از آن درآمد کسب کرد. هنر می تواند نگین این سیستم و نظام شود در اینجایی که ساختار آن درست باشد. شما فکر می دانید موزه لوور فرانسه چه سهم بزرگی از بودجه آن کشور را به واسطه کسب درآمدهایش از بازدیدهای توریست ها تامین می کند. مردم ما توانایی یادگیری حضور در فضاهای هنری را دارند و می توانند آثار هنری را از هم مقایسه نمایند، اما اگر این قضا مهیا نباشد نمی تواند یاد بگیرد.
  • نظر شما در مورد هنر و هنرمند تبریز چیست؟ سعی کنید هنرمندان ایران را در کنار هنرمندان تبریز مطرح کنید. چون فقط پرداختن به هنر و هنرمند تبریز در چنین صورتی باعث ایزوله شدن آن نیز می شود و ارتباط به وجود نمی آید. به نحوی باید هنرمندانی که در تهران هستند و موفق نیز می باشند و حتی برخی از آنها نیز اهل تبریز هستند مد نظر قرار گیرند. مگر نمی خواهیم کاری که انجام می دهیم موثر واقع گردد، پس عملکرد آنها موثرتر است. در نقاط مختلف دنیا حاضرند و آثارشان را به فروش می رسانند. چند هنرمند در تبریز این اتفاق براش می افتد؟ خیلی کم. اگر این ارتباط وجود داشته باشد، باعث قوی تر شدن هنر تبریز می شود.
  • توصیه شما به فعالیت های هنری تبریز چیست؟ برگزاری همایش ها و جشنوارهای کشوری و حتی بین المللی در تبریز است. جذب سرمایه و تاسیس موزه هنری در تبریز.
  • نظر شما در زمینه فروش الکترنیکی آثار فرهنگی و هنری چیست؟ چند مدتی است که من با یک شرکت انگلیسی که در این زمینه فعالیت دارد  وارد تامل شده ام. این کار در کشورهای دیگر متداول است. اگر شما این کار را در تبریز انجام دهید بسیار میمون و مبارک است. چرا که من می خواهم کارم به فروش برسد. من کار می کنم که، یک کارم به فروش برسد دو کارم به خانه مردم راه پیدا بکند.



معصومه کارشناسی طراحی صنعتی است و چند سالی است که در عرصه هنر فعالیت می کند علاقه زیادی به ادبیات و سینما دارد.


دیدگاهتان را بنویسید