یادشتی بر نمایش "سیستم گرون هُلم"

یادداشتی بر نمایش “سیستم گرون هُلم”

سیستم گرون هلم” یکی از جذاب ترین نمایشنامه های جدید سال های اخیر است. این نمایش نامه بر اساس یک اتفاق واقعی نوشته شده است و بسیار دقیق مشکلات زمان را به تصویر می کشد و سیستم درنده خو و ضد انسانی بازار کار و به نوعی هم، جامعه بشری را کالبد شکافی می کند.

” قصه روشنی دارد و از نظر دراماتوگی بسیار منطقی پایه ریزی شده است. داستان طوری طراحی شده که تماشاچیان را تا آخرین لحضه در هیجان غریبی غرق می کند.

نمایشنامه «سیستم گرون هلم» نوشته جوردی گالچران دارای شهرت جهانی است. این نمایشنامه در بیش از ۳۰ کشور اجرا داشته و یک فیلم سینمایی تحت عنوان «متد» بر مبنای آن ساخته شده است.

این نمایشنامه برای اولین بار در سال ۲۰۰۳ به صحنه رفت و از آن به بعد صحنه های تئاتر جهان را تسخیر کرد. در چند سال اخیر این نمایشنامه رکورد دار بیشترین اجراها در کشورهای مختلف شد.

“سیستم گرون هلم” بر اساس یک اتفاق واقعی نوشته شده و روایتگر داستان چهار نفر متقاضی یک شغل بسیار مهم در یک شرکت چند ملیتی است.

تماشاگر شاهد آخرین مصاحبه مسئولان این کنسرسیوم چند ملیتی با این چهار نفر است. مصاحبه‌ای کاملا غیرمتعارف با “سیستم گرون هُلم” که با شیوه‌های روان‌کاوانه ابزورد و حتی تحقیرکننده، پرده از روی تمام رازها، ضعف‌ها و به طور کلی زندگی شخصی تک تک کاندیداها برمی‌دارد.

جذابیت قصه زمانی بیشتر می‌شود که متوجه می‌شویم یکی از این چهار نفر، کارمند این کنسرسیوم است و وظیفه سه نفر دیگر شناسایی این فرد است. ما شاهد این جریانیم که چهار کاندیدای رسیدن به پست ریاست کمپانی جهانی، و به ظاهر این انسان‌های مدرن و متمدن، به مرور تبدیل به چه لاشخورهای درنده‌خویی می‌شوند. و همه اینها ترکیب لحظات آبزورد، کمیک، گروتسک و تراژیک، باعث فرود و فرازهای بی‌شمار و خلق شرایط بی‌نظیری می‌گردد که گاه از شدت خنده تماشاچیان را به گریه می‌اندازد. گالچران، نویسنده اسپانیایی، با این اثر که ترکیبی است از درام، کمدی و نمایش روان کاوانه جنایی، مشکل روز بسیاری از کشورهای جهان ( بی کاری) را با خشونت تمام و در عین حال بسیار مفرح، به تصویر می کشد.

علیرضا کوشک جلالی

برنده جایزه افتخاری تئاتر شهر کلن/آلمان در سال ۲۰۱۶. دارای مدرک درجه یک هنری از وزارت ارشاد. عضو کانون کارگردانان آلمان و ایران است و از سال ۱۳۶۳ در آلمان به عنوان نویسنده و کارگردان مشغول کار است. او بیشتر به زبان آلمانی می نویسد و با هنرپیشگان آلمانی کار می کند.

کوشک جلالی برای نمایش نامه “پا برهنه، لخت، قلبی در مشت” (با کاروان سوخته) جایزه نمایش نامه نویسی آلمان را دریافت کرد. (این نمایش بیش از ۷۰۰ بار در کشورهای آلمان، سوئیس، اوکراین، بورکینا فاسو، روسیه، آمریکا، ایران، ترکیه … و در فستیوال‌های بین‌المللی اجرا شده است).

در سال ۱۳۸۲، گروه تئاتری «علی جلالی آنسامبل» را در شهر کلن پایه گذاری کرد و هم اکنون مسئول هنری این گروه است.

چهار نمایشنامه از او در انتشارات تاتر مونیخ آلمان به چاپ رسیده است.

«انتشارات قطره» نمایشنامه های «همزاد»، «با کاروان سوخته»، ترجمه نمایشنامه «ژوزف و ماریا»، اثر «تورینی»، ترجمه نمایشنامه “روبینسون کروزو” ، انتشارات «نمایش» ترجمه نمایشنامه «پستچی پابلو نرودا» و نمایش «هابیل و قابیل»، انتشارات افراز ترجمه «خدای کشتار» اثر یاسمینا رضا، ترجمه آثار و تحقیق در مورد “کارل والنتین” و “لوریو” به نام “هنر خوب و قشنگه فقط یه کم درد داره”، “جنون محض” اثر مایکل فراین، “عروسی خرده بورژواها”، “گدا و سگ مرده”، “آن که گفت آری، آن که گفت نه” اثر برتولد برشت، ترجمه “پوزه چرمی” اثر هلموت کراوزه، “فرهنگ کوچک ایبسن”، و انتشارات مهر نوروز دو دفتر شعر و یک قصه، نمایشنامه رکسانا و ترجمه نمایشنامه های “بانوی آوازه خوان” اثر وجدی معووض و “در انتظار آدولف” (اسم) اثر ماتیو دلاپورته و الکساندر دلاپاتیر را روانه بازار کتاب کرده اند.

در سال ۱۳۸۹ یک تله تاتر ۶۰ قسمتی طنز، که بر اساس آثار «کارل والنتین» و « لوریو» تنظیم کرده بود را برای تلویزیون ایران تولید کرد.

او تاکنون بیش از ۴۵ نمایش در آلمان و ۱۵ نمایش در ایران به روی صحنه برده و جوایز زیادی در زمینه کارگردانی و نویسندگی در فستیوال های تاتری بین المللی کسب کرده است.

گروه تاتر آلمانیش، برای اجرای نمایش های مسخ (کافکا)، با کاروان سوخته (کوشک جلالی)، پوزه چرمی (کراوزه)، سوسیس با گازخردل (کوشک جلالی) و جاده (فلینی) به جشنواره تاتر فجر دعوت شده است.

از آثار به اجرا در آمده این کارگردان در ایران، می توان به مسخ، پستچی پابلو نرودا (اجراهای تحسین شده در جشنواره تاتر فجر، سال ۷۸)، بازرس، موسیو ابراهیم و گل های قرآن (بهترین اجرا در سال ۱۳۸۶، از طرف انجمن منتقدان خانه تئاتر)، راهزنان (این اجرا در سال ۱۳۹۲به یکی از معتبرترین فستیوال های بین المللی آلمان -فستیوال شیلر- دعوت شد و با استقبال کم نظیری رو به رو گشت)، خدای کشتار (پر بیننده ترین اجرای سال ۹۱)، روبینسون کروزو (بهترین اجرا در چهارچوب جشنواره فجر، استان خراسان رضوی، اجرا در فسیوال های بین المللی آلمان- کلن و مانهایم-، ترکیه، بوسنی هرزگوین و قزاقستان)… اشاره کرد.

همچنین پنج اثر از کوشک جلالی با نام های پستچی پابلو نرودا، پوزه چرمی، با کاروان سوخته، “محاصره شمال شرقی”، من نفرت نمی ورزم” در سال های اخیر در زمره نامزدهای بهترین اجراهای کشور آلمان بوده اند. در سال ۱۳۸۷ برای اولین بار، به عنوان کارگردان اپرا، در شهر دورتموند، یک اپرا مخصوص کودکان را به صحنه برد.

در چند سال اخیر توجه مخصوصی به تاتر شهرستان ها داشته حاصل کارهای اخیرش در شهرستان ها: چندین کارگاه آموزشی بازیگری-کارگردانی (در تبریز، کرج، رشت، کاشان، کرمان، اهواز، آمل، یاسوج، بندر لنگه، گرگان، رشت، شیراز، اردبیل، خرم آباد، لنگرود، نوشهر، بندر دیر/بوشهر، شهر کرد) و اجرای ۱۱ نمایش بوده است (روبینسون و کروزو و خدای کشتار در تبریز – پستچی پابلو نرودا در کاشان، خدای کشتار در کرمان، رعنا در لنگرود، خدای کشتار، پابرهنه، لخت، قلبی در مشت و روبینسون و کروزو در رشت، بندر انزلی، لنگرود، رومئو و ژولیت و موسیو ابراهیم در بندر دیر/بوشهر، جنگ و صلح روبینسون و کروزو در شهرکرد).

عبدالحسین لاله عضو هیات علمی فرهنگستان هنر

در کنار پژوهشگران اجتماعی، هنرمندان بسیاری – از چارلی چاپلین تا الیاکازان و از برشت تا بکت- نسبت به پدیده هایی چون مسخ انسان، تنهایی غریب وی در عصر جدید و دور شدنش از ارزش های انسانی هشدار داده اند. از جمله آنها جوردی گالچران، نویسنده مشهور اسپانیایی است که با آثار خویش تنوع دیگری به این نوع هشدارها بخشیده است. نمایشنامه «سیستم گرون هلم» وی نیز جزو آثاری است که نسبت به تغییر موجودیت انسان هشدار می دهد.

جوردی گالچران، در نمایشنامه سیستم گرون هلم، چهار داوطلب استخدام را نشانمان می دهد که قرار است تنها یکی از آنها به استخدام یک شرکت بین المللی درآید. این چهار داوطلب باید ثابت کنند لیاقت کار در این شرکت بین المللی با حقوق و مزایای بالا را دارند. بنابر این تن به هر کاری می دهند که از آنها خواسته می شود.

آنها به درجه ای ازپستی می رسند که مایل می شوند حقوق بدیهی و انسانی خود را فراموش کرده و نه تنها همدیگر را حیله گرایانه حذف کنند که حاضر می شوند تا حد یک دلقک هبوط کنند… اگر کافکا از مسخ انسان، یونسکو از بی هویتی اش و بکت از پوچی انسان در عصر جدید سخن می گویند، گالچران از سوء استفاده اربابان قدرت از نیاز مردم سخن می گوید. بزعم او اربابان قدرت چشم بر همه ارزش های انسانی بسته و وی را از جایگاه انسانی اش پایین کشیده و در حد دلقکی بی اراده قرار داده اند.

با توجه به نمایش هایی که علیرضا کوشک جلالی پیش از این به صحنه برده است، ثابت کرده است هم به تحولات اجتماعی اروپا اشراف دارد هم جنس تحولات اجتماعی موطن خود را بخوبی می شناسد. تحلیل وی از اینگونه تحولات از شعارها و بیان احساسات سطحی فراتر رفته و نگرش های عمیقی را با خود همراه دارد. وی در اکثر کارهایش، تحولات پیرامون خویش را نه به عنوان ژورنالیست، فیلسوف و سوسیولوگ، که بعنوان هنرمندی ژرف بین دریافته و به شکلی هنرمندانه آن را بر صحنه تئاتر و در معرض دید تماشاگر خویش قرار می دهد.

به همین خاطر وقتی وی با همه وسواس های فکری و ذوقی اش متنی را برای اجرا انتخاب می کند باید از ارتباط مضمون و یا خمیرمایه آن با محیط پیرامونی اش پرسید. وی نه تنها تحلیل حساب شده ای نسبت به وضعیت بشر در عصر حاضر دارد، که دوست دارد دریافت های ذهنی و تلقیات حساب شده فردی اش را هنرمندانه برای مخاطبان صحنه بازآفرینی کند. گویی ارتباط مستقیمی بین دقت نظر او بر صحنه و مضامین بکر اجتماعی و جهانشمول اش وجود دارد… کوشک جلالی از جمله کارگردان هایی است که در میزانسن دادن دندان گروچه نمی رود، مشت اش را گره نمی کند و رگ گردنش را برجسته نمی سازد. او با خونسردی قابل وصفی، بازیگرانش را براحتی حرکت می دهد چرا که نیک می داند حرف عمیق را باید ساده گفت. او بر خلاف کارگردان هایی که مایل اند حرف ساده را پیچیده نشان دهند، مایل است ذهن و روح مخاطب اش را نه از راه تحریک قوه احساس و هیجان که از راه تحریک حس کنجکاوی بکار گیرد. آغازی که نتیجه ای جز فعال شدن قوه ادراکه انسان ندارد.

نویسنده: جوردی گالچران
مترجم، دراماتورژ و کارگردان: علیرضا کوشک جلالی
تهیه کننده: صمد دهقان




دیدگاهتان را بنویسید