یک هنرمند نقاش با تاکید بر راهاندازی “موزه فرش اصیل تبریز” در تبریز، گفت: این موزه باید ایجاد شود تا عیار درستی از فرش تبریز را در معرض نمایش قرار داده و عیاری برای سنجش “فرش تبریز” باشد.
ایمان افسریان در گفتوگو با خبرنگاران، با اشاره به اهمیت برپایی اکسپوی آثار هنری در شهر تبریز، اظهار کرد: سال گذشته نیز در این نمایشگاه حضور یافتم و طی صحبتی که با آقا شهرام محقق داشتم ایشان در توضیح دشواری های کار گفتند: «جنگ است» و من بعدها بارها این جمله را در مجالس مختلف به نقل ایشان تکرار کرده ام.
وی با بیان اینکه کلمه جنگ و یا نبرد در فرهنگ ایرانیان جایگاه بسیار مهمی دارد و ایرانیان چندهزار سال است که در نبرد هستند، افزود: ایران سرزمین بسیار سرسبز و پرآبی بود که با شروع خشک سالی مردمان این سرزمین مهاجرت نکردند بلکه شروع به نبرد با خشکسالی کردند. از آن پس مهمترین وظیفهشان آباد کردن زمین بود.
وی با تاکید بر اینکه مفهوم “آباد کردن و آبادی” مفهوم بسیار مهمی در فرهنگ ایرانیان است، افزود: این مفهوم به قدری برای مردمان ایران “مسجل” است که گمان نمیکنند در دنیا کسی باشد که به این مفاهیم فکر نکند؛ در حالی که مردم سایر کشورهای دنیا هر کدام بنا به تاریخ، اقلیم و شرایط تاریخی خود، به نحوی دیگر فکر کرده و عمل میکنند.”آبادی” معنای ویژه و متفاوتی برای ایرانیان دارد.
افسریان با تاکید بر اینکه ایرانیان برای سرسبزی سرزمینشان بسیار جنگیده و تلاش کردهاند، گفت: ایرانیان در تمام این قرون در نبرد بودند اما تصویرشان از “نبرد” بسیار متفاوت از تصویری که بقیه اقوام و ملت ها از مفهوم نبرد به جا گذاشته اند؛ تصویر ایرانیان از نبرد، همان مفهوم نو کردن است که در قالب “فرش” بروز و ظهور مییابد.
وی با اشاره به اینکه ریشه کلمه فرش به معنی نو کردن است، تاکید کرد: نو کردن گیتی کار ایرانیان است و این مسیر را دنبال میکنند که با پلیدیها، خشکیها و دروغ نبرد کرده و زمین را همانند باغ و بهشت، سرسبز کنند.
وی در این رابطه و با اشاره به سابقهی تبریز در فرهنگ و تاریخ کشور، یادآور شد: تبریزیها طی سالیان استاد این کار(نو کردن) بودند و تبریز طی قرنها “مرکز فرهنگی ایران” بوده است.
این چهره هنری کشور بر فرهنگ و تاریخ دیرینه مردم تبریز اشاره کرد و افزود: سلطان سلیم در جریان حمله خود به تبریز که پایتخت فرهنگی بوده، هزار صنعتگر را از تبریز با خود میبرد! اما ایرانیان چند سال بعد “شاهنامه طهماسبی” که گنجینهای بسیار نفیس از هنر نگارگری و خوشنویسی ایران است را خلق می کنند.
وی با اشاره به سابقهی تبریزیها در عرصه فرهنگ و هنر، خاطرنشان کرد: دروازه مدرسه چهار باغ اصفهان توسط یک استاد فولادکار تبریزی ساخته شده است و فقط کافیست این دروازه را مشاهده کرد تا معنی نبرد را دریافت؛ نبرد ایرانیان سر بریدن و کشور گشایی و انتقام نیست. آن هنرمند هم مثل هر جنگجویی با فولاد سروکار دارد. اما فولاد را نقش میزند. دروازهی مدرسهی را میسازد که در آن علم میآموزند. مدرسه ای که نمونه و نشانه ی بهشت است.
وی با تاکید بر اینکه تبریز در طول سالیان پایتخت فرهنگی ایران بوده اما بسیار تاسف بار است که امروز در این جایگاه قرار ندارد، افزود: عجیب است که مردم تبریز بیش از همه ایرانیان تصویر تولید میکنند و حیرتانگیز است که کماکان قدرت تولید و نیاز به تصویرشان باقی است اما متاسفانه تصویری که در قالب فرش و تابلو فرش تولید میکنند تصویری است که دچار نوعی از ابتذال و آمیخته با تفاخر و تزئین شده است.
این هنرمند در این خصوص گفت: هنر ایران هرگز این خصوصیت ها (تفاخر، تفرعن و..) را نداشته. در هیچ بنا و باغ و ساخته ی ایرانی، تفاخر و تصنع و تکبر مشاهده نمیشود. و مسجد کبود نیز در عین شکوه و ظرافت و تواضع خود هیچگاه تفاخر ندارد، چرا که معنای شکوه متفاوت از فخر است. اما فرش امروز تبریز انگار برای این بافته میشود که نو کیسه ای دارایی و تجمل خود را به رخ میهمانان بکشد.
وی، آمیخته شدن فرش تبریز با “فخر” را مایه شرمساری دانست و افزود: علت اصلی این امر این است که هنرمندان و نخبگان تبریز، مردم و مخاطبان خود را “عوام” تصور کرده و یک باره سراغ هنر مدرن رفتند! هنر مدرنی که از جای دیگری آمده بود و هنرمندان تبریزی سابقه و متون اصلی اش را نمیدانسته و حتی بنیان هایش را یاد نگرفته بودند.
وی در این خصوص یادآور شد: هنرمندان و نخبگان تبریزی به جای اینکه همزمان بنیان های هنر مدرن و هنر ایران را عمیق و درست بیاموزند گذشته را رها کرده و به آن انگ عوامانه بودن زدند و سپس سراغ سرابی رفتند که در تمامی این صد سال هرگز به آن نرسیدهایم.
افسریان با تاکید بر اینکه تهران نیز دائما به دنبال این سراب میدود و ای کاش تبریزی ها دنبال این سراب ندوند، افزود: روح هنرمندان تبریزی باید از ساخته شدن این تابلو فرشهای مبتذل غمگین باشد. و باید از اینکه فرش تبریز به سمت ابتذال میرود احساس خصران کند و نسبت به فرش اصیل تبریز که موزه های بزرگ دنیا به داشتن یک قطعه از آن افتخار میکنند تعصب داشته باشند. فرش تبریز لباس تبریز است. شناسنامه تبریز است. همانطور که اگر به یک تبریزی بگویید چندین میلیون تومان پول به تو میدهیم این لباس جلف را بپوش و در شهر بچرخ، نمیپوشد ، نباید حاضر باشد اصالت آن رنگها و نقشهای اصیل را به پول بفروشد و حاصلش چنین رنگها و نقشهای جلفی شود.
وی با بیان اینکه راه برون رفت از این وضعیت، انجام کارهای بنیانی است، افزود: اگر بنیان ها درست شود و نظام آموزشی و موزه های درست برپا شود امکان برون رفت از بحران ممکن خواهد شد.
وی با بیان اینکه اگر تبریز میخواهد هنوز هم اولین باشد، باید اولین شهری باشد که دانشگاه ایران در آن تاسیس میشود؛ دانشگاهی که مباحث و موضوع درسهای آن “فرهنگ ایران” باشد و این فرهنگ را درست و عمیق بشناساند، گفت: تبریز همیشه اولین بوده و حتی “نظام آموزش و پروش جدید” در ایران از اینجا شروع شد و همیشه پایتخت “فرهنگی” ایران بوده است.
افسریان در این رابطه افزود: ایجاد “موزه فرش تبریز” راهکار دیگری است و این موزه نیز میتواند عیار درستی از فرش تبریز را در معرض نمایش قرار دهد؛ در این صورت هر فرش و تابلو فرش مبتذلی ارج و قیمت آنچنانی پیدا نکرده و سره از ناسره تشخیص داده میشود.
وی در پایان تاکید کرد: هنرمندان تبریزی که تا الان همت داشتند، اگر بعد از این هم در حوزه فرهنگی، “تبریز” شهر اولینها باشد باید این نکته ها را مورد توجه قرار دهد؛ بنده از تهران ناامید شدهام اما تبریز چنان بافت اجتماعی محکم و اصیلی دارد که شاید بتواند از عهده این مهم برآید. تبریزی ها اهل کار و تولید اند. اما ای کاش این توانایی در جهت درست شدن یک فاجعه دیگر مثل تهران صرف نشود. ای کاش اصالت شهر تبریز و هنر تبریز با کنترل نیروی افسار گسیخته جماعتی که فقط پول را می فهمند و نه تولید و فرهنگ را نابود نشود.