معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجانشرقی از برگزاری آیین نکوداشت مقام هنری استاد “ابراهیم پشتپناه” در بیست و هشتم دی ماه سالجاری در تبریز خبر داد.
“علی محرمی” گفت: این آیین بیست و هشتم دی ماه جاری ساعت ١٨ در تالار خاقانی خانه فرهنگ تبریز برگزار میشود.
وی افزود: استاد ابراهیم پشتپناه از هنرمندان بنام هنرهای تجسمی کشور است که برای شناخت بیشتر و بهتر این رشتهی هنری و ارائهی تصویر و شمهای از طیران اندیشه ی خویش، سالها اندیشهی خود را به یاری قلممو و سحر رنگ ثبت کرده و دردها و رنجهای بشر معاصر را درک نموده و با غوطهور شدن در اقیانوس بیپایان رنگ این درد مکرر را به شیوهای نو و با زبان هنر ترسیم کرده است.
محرمی با اشاره به به پیشنیهی فعالیت هنرمندان و اصحاب فرهنگ استان، گفت: اهالی فرهنگ و هنر همواره حافظ جایگاه برتر و شایستهی هنری این استان بوده و هستند و وظیفهی نهادها و مولیان فرهنگی نیز تکریم این قشر تاثیرگذار در جامعه است.
گفتنی است استاد ابراهیم پشت پناه در سال ۱۳۱۰ در تبریز بدنیا آمد. وی دوران طفولیت را در محله پناهی پشت سر گذارده و دوره ی تحصیلات ابتدایی را تا کلاس چهارم در تبریز اردبیل و سه سال پنجم ششم و هفتم را در گرگان و بقیه را تا پایان دبیرستان و اخذ دیپلم ادبی در تبریز گذراند. وی بلافاصله در کلاس های کارآموزی معلمی شرکت و پس از موفقیت به خدمت فرهنگ در آمده و سه سال در بستان آباد مشغول انجام وظیفهی معلمی بود.
استاد پشتپناه، خود در رابطه با فعالیت هنری خود میگوید: ” چیزهایی مثل اشیا، محیط زندگی، طبیعت، صداها، رنگها، از همه مهمتر سکوت، منظره شبها، موسیقی در من حالاتی به وجود میآورد از دیگران خبر نداشتم، بعد ها فهمیدم که مثل همهی بچههای دیگر نبودم تحت تاثیر خیلی چیزهای دیگر قرار میگرفتم زمان میگذشت تا به مدرسه رفتم رویداد بزرگ و کاملا متفاوت و بدون حضور ذهنی قبلی بطوری که حتی نام تحصیل و مدرسه و درس و مشق و کتاب، همه ی اینها بدون سابقه و خیال انگیز هیجان و اضطراب دوست داشتنی پر رمز و راز ساعت نقاشی سرود خط.
نقاشی های دوران دبیرستان مورد توجه بود دریافت جایزههایی از دبیرستان فرهنگ، روزی هم کلاسی بسیار عزیزم ۱۲ برگ از آثار چاپی استاد کمال الملک روزی دیگر توسط دبیر ادبیاتم با استاد گیری گور واهرامیان و استاد علی اکبر یاسمی آشنا شدم و به دیدار آثارشان شتافتم چه تاثیر شگرف و تعیین کننده ای داشت برای اولین بار وارد موزهی خصوصی استاد شدم دیدار آثار بکر و زیبای استاد مرا از خود بیخود کرد. با دنیایی از هنر آشنا شدم و بدون اینکه خود دانسته باشم زندگی هنری ام آغاز گردیده بود. آغازی بس مبارک، دیری نگذشته بود که با استاد علی اکبر یاسمی نیز آشنا و به دیدار آثار بدیع و دوست داشتنی ایشان نایل گردیدم هر دو استاد بزرگوار کارهای ابتداعی ام را پذیرفتند و در راهی که قدم گذاشته بودم مورد عنایت و تشویق قرار دادند از محضر پر فیضشان کمال استفاده را بردم و از جهان مادی به رحمت ایزدی پیوستم و رستگار شدم هرچند که در این راه پر نشیب و فراز سختی ها کشیدم و ناروایی دیدم ولی عشق بود که همه جا یاریام کرد و باعث شد که هفت شهر عشق را دیدن کنم در سال ۱۳۳۶ هنرستان هنرهای زیبای پسران تبریز تاسیس گردید بنده توسط استاد یاسمی از فرهنگ به هنرهای زیبا و هنرستان انتقال یافتم و به این ترتیب رسما کار هنری طراحی و نقاشی را در هنرستان آغاز کردم.
در سال ۱۳۳۹ آثار اولین دورهی فارغالتحصیلان در سالن هنرستان سپس در تهران به نمایش در آمد که چند اثر بنده نیز به دستور ریاست محترم هنرستان استاد حسین کاظمی در نمایشگاه مهران شرکت و به دریافت تقدیرنامه نایل گردید از آن پس در اکثر نمایشگاهها شرکت داشتم در سال ۱۳۴۲ نمایشگاه انفرادی در سالن هنرستان که بیسابقه بود که نتیجهاش آغاز فصل جدیدی از فعالیت هنری گردید که بیشباهت به نوعی انزوا نبود در سال ۴۱ و ۴۲ به ترتیب دو استاد عزیز یاسمی و واهرامیان را از دست دادم ضایعه ای بس بزرگ و ناگهانی در سال ۱۳۴۷ آموزشگاهی بنام کمال الملک در محله چرنداب تاسیس نمودم در همان سال بود که گرایش بیشتری به منظره سازی پیدا کردم که کارهای دوران سبز نتیجه ی همین سالها است تابلوی چهره ی استاد اقبال آذر مربوط به آن زمان است که در منزل شخصی ایشان بطور زنده اجرا شد که در سال ۱۳۵۱ به همراه چند اثر دیگر در یک نمایشگاه سراسری در مجموعه ی آزادی به نمایش در آمد و مورد توجه قرار گرفت و در روزنامه کیهان از ۳ نقاش شهرستانی با ذکر مطالبی نام برده شده بود که کارهای بنده نیز از تبریز مورد تعریف و تمجید قرار گرفته بود در سال ۱۳۵۶ به سرپرستی هنرستان منصوب شدم که همزمان بود با ناآرامی های انقلاب که طبیعتا انجام وظایف محوله با اشکلاتی مواجه بود پس از پیروزی انقلاب تحولاتی صورت گرفت مدتی هم در معاونت هنرستان بودم در سال ۱۳۵۹ به ماده ۷۴ تقاضای بازنشستگی کردم که مورد قبول واقع شد ولی پس از مدتی چون در هنرستان به وجود اینجانب نیاز بود بعنوان حق التدریس دوباره دعوت به کار شدم و تا سال ۱۳۷۷ به خدمت ادامه و در همان سال با افتخار به بازنشستگی نائل آمدم در فاصله سالهای ۵۹ الی ۶۹ که فرصت و فراغی دست داد علاوه بر کارهایی که از طبیعت انجام میدادم شروع به نسخه برداری از شاهکار بینظیر استاد کمال الملک ( تابلو تالار آئینه ) نمودم که داستان بسیار مفصل دارد مدت ده سال روی این تابلو که یک کار پژوهشی میباشد و در واقع شرح و تفضیلی از تابلو اصلی به حساب میآید کار کردم در آن سالها بود که غیابا افتخار شاگردی استاد را داشتم، در محضر گرم استاد غرق فیوضات معنوی بودم، کسب فیض و طی طریق و واصل شدن به مقامات معنوی و رسیدن به اوج عبودیت و فنا شدن در نور حق تعالی. آنچه که همیشه و در همه حال با در نظر گرفتن تمام شرایط خاص مقدور و میسر تواند بود.