«هفده شهریور» برای تبریز و تبریزی، یک روز معمولی تقویمی نیست. عنوانی مهم در بخش هویتی شهر که واسطه غرب و مرکز شهر شدهاست. همین چندصدمتر پرخاطره، نقشی از روزگاران در دل نهفته دارد.
قرار بسیاری از یاریها، همقدمی با بارانهای بهاره و پاییزه و برفهای دمعید، خاطرات بینراهی مدرسه و دانشگاه، جوانیهای پر شر وشور و بذر بسیاری از دوستیها در همین مسیر «هفده شهریور» شکفته شدهاست.
«هفده شهریور» برای مخاطبان جدی فرهنگ و هنر، وقتی خاصتر میشود که بدانیم یکی از خاطرهسازترین هنرمندان تبریزی، زاده همین روز است. شهرام آبرومندآذر، از پیرجوانانی که از اواسط دوران تحصیل، راه خود را از دیگر یاران و دوستان دههپنجاهی مدرسه، جدا کرد و «آواز رهایی» سر داد. به گمانم همین عنوان «دهه پنجاهی» برای توصیف خوانندهای که اهل تهران نیست و خواسته تا از همان آغاز جوانی «قدم در راه بیبرگشت بگذارد» کافی است. حسب حال هنرمندی که علیرغم تنگناهای کلافهکننده «تبریز دهه ۶۰ و ۷۰ »، سختیهای بسیار را به جان خریده تا خود را به سطح حرفهای موسیقی سنتی برساند. هنر شجریان و مشکاتیان را درک کرده، با «گروه اساتید موسیقی ایران» همکاری داشته و در دهها کشور آسیایی و اروپایی تور کنسرت داشتهاست.
اما به گمانم میتوان تمام اینها را به یکسو نهاد و هنر آبرومندآذر را از یک منظر دیگر ستود؛ و آن اینکه او در عرصه آواز دو سه دهه اخیر، در تبریز «نقش خطشکن و پیشتاز» داشتهاست. پیش از او، هر که آمد «خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود». بودند کسانیکه با آوازشان، دل از ما بردند، اما نه با آن ثبات که نامشان را در حافظه تاریخی مردم تبریز، حک کنند. نامی که همسنگ هفده شهریور، شهناز، بازار، دبیرستان طالقانی، ساعت، باغ گلستان و باقی عناصر هویتی و حیاتی شهر، از روح و روان مردم سرشار باشد. هنر آبرومندآذر به خوبی توانسته با نام «تبریز» ممزوج شود؛ و البته این مهم، به رغم جایگاه مهمی است که وی در پایتخت از آن خود کردهاست.
او در بسترسازی آموزش موسیقی آوازی، نقش قابلتوجه در تبریز بر عهده داشتهاست. صدای او چه در برنامههای فرهنگی و هنری شهر و چه در قالب کنسرتهای مستقل، به خوبی در دل نسل اخیر نشسته و بسیاری از نوجوانان را برای ورود به عرصه جدی آواز، ترغیب کردهاست.
آبرومندآذر ۴۵ ساله، امروز در دوره بلوغ هنری خود واقع شده اما مدتهاست که دیگر از آن کنسرتهای خاطرانگیز دهه هفتاد و هشتاد که از وی به خاطر داریم، در تبریز خبری نیست. نباید شرایط طوری رقم میخورد که تبریز، از هنر آبرومندها محروم میشد. «هر که آمد بار خود را بست و رفت» و امروز گویی نوبت او است که به رفتگان و مهاجران بپیوندد.
زادروز این هنرمند را به او و شاگردان و یارانش تبریک می گوییم. رویایی شیرینی است اینکه روزی آبرومند را به همراه سایر همقطاران و همنوازان قدیمی، در اجرای باشکوهی، در یکی از میدانهای شهر ببینیم.