فرانسه، مهد جوایز ادبی

فرانسه، مهد جوایز ادبی

تبریز آرت | ویکی آرت / نسیم وهابی

شاید بتوان گفت پیشینه جوایز ادبی به قرون وسطا برمی‌گردد که شاعران در مجلسی به بداهه سرایی می پرداختند و بهترین شعر پاداش می گرفت؛ ولی سنّت جایزه ادبی به گونه کنونی اش در قرن هفدهم شکل گرفت؛ با ایجاد جایزه یادبود که درواقع جدّ جوایزی شد که از طرف مؤسسات و نهادها اعطا می شود. جایزه گنکور و جایزه نوبل از همین سنّت قرن هفدهمی تغذیه شدند.

در اواخر قرن نوزدهم برادران گنکور تصمیم گرفتند همه اموال خود را بعد از مرگ وقف حمایت از اهل قلم به ویژه کمک به نویسندگان جوان فرانسوی کنند.

به این ترتیب ادموند گنکور با تنظیم وصیت‌نامه‌ای این خواسته را به ثبت رساند. پس از مرگ وی در سال ۱۹۰۲ انجمن ادبی گنکور تأسیس شد که بعدها به آکادمی یا فرهنگستان گنکور تغییر نام داد؛ در ۱۹۰۳ اولین جایزه ادبی فرانسه و قدیمی‌ترین جایزه ادبی جهان متولد شد؛ یک سال بعد از آن هم جایزه نوبل.

ابتکار ادموند گنکور چنان مورد توجه قرار گرفت که کم‌کم جوایز ادبی دیگری در فرانسه و کم‌کم در کشورهای دیگر ایجاد شدند. تشویق و همت دو ناشر سرآمد آن دوره، گاستون گالیمار و برتراند گراسه نیز در پای‌گیری جوایز در اوایل قرن بیستم نقش مهمی داشت. این دو ناشر معتقد بودند در دورانی که به لطف همگانی شدن مدرسه و سوادآموزی مردم به خواندن روی آورده اند، جوایز ادبی می توانند توجه مردم را بر ادبیات و بخصوص رمان ‌که در آن دوران کم‌کم خوانندگان و علاقه‌مندانی پیدا کرده بود، جلب کنند. به‌این‌ترتیب جایزه «فمینا» در ۱۹۰۴ تأسیس شد، جایزه رمان آکادمی (فرهنگستان) فرانسه در ۱۹۱۴، جایزه «رونودو» در ۱۹۲۶، جایزه «انترالیه» در ۱۹۳۰ و جایزه «مدیسیس» در ۱۹۵۸. جایزه «بوکر» هم که از لحاظ اعتبار درواقع همتای انگلیسی گنکور است، در سال ۱۹۶۸ تأسیس شد.

هر جایزه ای حال‌ و هوا و قوانین خودش را دارد. اگر مبلغ کنونی جایزه نوبل معادل هشتصد و هشتاد هزار یورو است و جایزه بوکر به برنده اش پنجاه هزار پوند تقدیم می کند، جایزه بسیار معتبر گنکور هیچ‌گونه پاداش مادّی مستقیم برای نویسنده در نظر نمی گیرد. هنوز که هنوز است مبلغی که فرهنگستان گنکور به برنده خود اعطا می کند بسیار نمادین است: ده یورو؛ اما اعتباری که این جایزه برای نویسنده برنده آن به ارمغان می آورد، فروش چند صدهزار نسخه ای اثر و همین‌طور چاپ مجدد آثار دیگر همان نویسنده را تضمین می کند. رمان برنده  گنکور اقبال بیشتری دارد برای تبدیل شدن به فیلم‌نامه و روی پرده سینما دیده شدن و همچنین به زبان های دیگر خوانده شدن. شاتو بریان، مارسل پروست، سیمون دوبووار، رومن گاری، مارگریت دوراس، طاهر بن جلون، عتیق رحیمی از نام‌های شناخته شده گنکور هستند برای خوانندگان فارسی زبان. این قدیمی‌ترین جایزه ادبی، مشخصه دیگری هم دارد و آن ترکیب هیئت داورانش است. هیئت ده نفری داوران گنکور گروهی ثابت و دائمی هستند متشکل از نویسندگان طراز اول.

درواقع، گنکور از یک جایزه فراتر است؛ یک واقعه ادبی است. بیش از یک ماه مانده به روز اعطای گنکور، فهرست نامزدها در چند نوبت اعلام می شود. فهرست نوبت آخر که حدود دو هفته قبل از اعلام نتیجه نهایی منتشر می شود، شامل چهار نامزد نهایی است. چهار نام، چهار چهره، چهار عنوان در روزنامه ها و مجلات فرهنگی، در برنامه های فرهنگی تلویزیون و رادیو تکرار می شوند و کتاب‌ فروشی ها کم‌کم میزی را به کتاب های نامزدهای جوایز گنکور و «رونودو» و «فمینا» اختصاص می دهند. حال و هوای جوایز ادبی برنامه‌ساز رسانه‌هاست. روز اعطای جایزه گنکور و رونودو، کتاب‌فروش‌ها گوش به زنگ هستند. همه می دانند که نتیجه جایزه در ساعت یک بعدازظهر از مقرّ جایزه گنکور که جایی نیست جز رستوران قدیمی و متشخّص «دۥروآن»، در وسط شهر پاریس اعلام می شود. خبرنگارها از ساعت ها قبل در آن محل کشیک می دهند. ناشران چهار نامزد اصلی به قول خودمانی «دل تو دلشان نیست». گنکور شوخی نیست. در فرانسه ای که میانگین شمارگان آثار ادبی حدود دو هزار و پانصد نسخه است، فروش متوسط سیصد هزارتایی کتاب برنده گنکور می تواند سرنوشت اقتصادی ناشرش را تغییر دهد. ناگفته نماند که جوایز بزرگ همیشه به ناشران بزرگ داده شده اند؛ و این بحث همیشه وجود دارد که آیا چون ناشران بزرگ هستند که کارهای با ارزش منتشر می کنند؟ یا آیا چون ناشران بزرگ هستند که دیده می شوند؟ به‌هرحال گنکور در تاریخ خود بسیار به ندرت به یک اثر منتشر شده از یک ناشر کوچک یا ناشر متوسط شهرستانی داده شده است. جوایز مهم اغلب بین ده دوازده ناشر قَدَر تقسیم شده اند و هرازگاهی یک یا دو استثنا باعث شده که خوشبختانه بشود به این قاعده شک کرد. وقتی بالاخره اسم برنده گنکور اعلام می شود، ضرباهنگ کار ناشر برنده چند برابر می شود. سفارش کتاب فروش ها روانه شده، سیل تلفن ها و تقاضا برای مصاحبه و دعوت در برنامه های ادبی متوقف نشدنی است. برنده گنکور معمولاً مهمان اخبار ساعت هشت شب شبکه تلویزیون سراسری است.

گنکور برای فرانسویان یک مارک است، یک اعتبار بی‌خدشه. پاداش ارزنده‌ای است (اگر نگوییم رویا) برای یک نویسنده و دلگرمی بی‌بدیلی برای ناشرش.

نتیجه گنکور و رونودو در یک روز اعلام می شود و در فاصله کمی جایزه های فمینا، آکادمی (فرهنگستان) فرانسه، مدیسیس هم اعلام می شوند و میز کتاب‌فروشی‌ها که به کتاب های برندگان این جوایز اختصاص یافته رونق می گیرد. می توان خریداران گنکور را به چند دسته تقسیم کرد: یا خواننده های وفادار نویسنده برنده گنکور هستند و خوشحال از موفق شدن نویسنده محبوبشان، یا از علاقه‌مندان به ادبیات‌اند و می خواهند ببینند گنکور امسال چه گلی به سر ادبیات زده، یا کسانی که لزوماً اهل کتاب نیستند ولی می خواهند از قافله عقب نمانند و با خواندن کتاب برنده گنکور بگویند «ما هم هستیم» و یا کسانی اند که تحت تأثیر فضای ایجاد شده کتاب را می‌خرند بی آنکه بخوانند. انگیزه خرید هرچه باشد، کتاب برنده گنکور معمولاً مثل نقل‌ونبات به فروش می رود.

جایزه دیگری که نه به قدمت و در ابعاد گنکور، ولی چند سالی است که اعتبار و اهمیت قابل توجهی پیدا کرده است، جایزه رمان «فنَک» است.

جایزه فنک مثل یک ماراتن کتاب خوانی است که توسط چهارصد کتاب فروش و چهارصد عضو یا مشتری کتاب فروشی های فنک از بهار هر سال شروع می شود. هشتصد نفر صدها کتابی که در آن سال منتشر شده را می خوانند و انتخاب های خود را از صافی رد می کنند تا می رسند به سی اثر. این سی عنوان وارد بخش مسابقه می شوند و در سه نوبت بازخوانی شده و هر بار تعدادی حذف می‌شوند تا به مرحله نهایی برسند.

ولی همه این جوایز اهمیت و تأثیر یکسان ندارند. تعداد بسیار محدود و انگشت شماری از این جوایز سرنوشت کتاب و نویسنده اش را تغییر می دهند، بسیاری دیگر سر‌ زبان ‌افتادنی گذرا و شهاب‌وار را نصیب نویسنده می کنند و بقیه سروصدایی مختصر دارند بی‌تأثیری به‌ چشم آمدنی بر فروش کتاب.

این فعالیت یا عادت فرهنگی درعین حال عامل مهمی است برای زنده نگه داشتن و شور و حال دادن به بازار فرهنگ و صنعت نشر فرانسه.

صد سال بعد از پایه‌گذاری جایزه گنکور، هنوز که هنوز است ماه آبان و آذر در فرانسه برای اهل نشر سرنوشت سازند. داستان جوایز ادبی نمایش سالانه‌ای است که هر سال تعداد زیادی را به خود مشغول می کند. اعلام فهرست اولیه نامزدها، مصاحبه ها، نقدها، حدس و گمان ها، فهرست دوم و سوم و نهایی فینالیست ها، برنامه های رادیویی و تلویزیونی و صفحات فرهنگی روزنامه ها و مجلات که از این همه تغذیه می شوند، همه و همه روی میز کتاب فروشی ها حال و هوای متفاوتی ایجاد می کند.

جوایز د رواقع پشت‌بند واقعه سنّتی و مهمی هستند که صنعت نشر فرانسه سال هاست مثل آیینی مقدس به آن پایبند است: بازگشایی ادبی. از اواسط شهریور هرسال تا اواخر مهرماه، موقع انتشار بیش از پانصد اثر تازه است که به بازار عرضه می شوند. پانصد اثر داستانی یا تحقیقی به زبان فرانسه ترجمه شده از زبان های دیگر در این مدت میزها و قفسه ها و ویترین های کتاب‌فروشی‌ها را تسخیر می کنند.

روزنامه‌های معتبری مثل لوموند ویژه‌نامه بازگشایی ادبی چاپ می کنند. هر سال چند نویسنده مشهور هستند که کاری جدید عرضه کرده اند و درعین‌حال هر سال یکی دو اسم جدید بر سر زبان‌ها می افتد. آنچه این نمایش را رونق می دهد و یا به‌نوعی به اوج نزدیک می کند، فهرست های نامزدهای جوایز هستند که بالاخره در ماه آبان و آذر به اعلام برندگان نهایی ختم می شود. این دو واقعه، یعنی بازگشایی ادبی و جوایز ادبی از مشخصه های زندگی فرهنگی فرانسه هستند که در پاییز نوزایی می شود. گفتنی است که تولید بازگشایی ادبی که حدوداً در مهر ماه انجام می شود، چیزی در حدود یک پنجم فروش سالانه نشر فرانسه را ب عهده دارد. به همین دلیل پوشش رسانه ای نقش مهمی را در برانگیختن توجه عموم ایفا می کند. این مجموعه فعالیت های ناشران، در کنار برنامه‌سازی‌ها و فعالیت های فوق برنامه که مطبوعات و رسانه ها و کتاب فروش ها ایجاد می کنند، باعث می شود حتی کتاب نخوان ها هم «جوّزده» بشوند و کنجکاوی‌شان برانگیخته‌شده، سری به کتاب فروشی بزنند و برای این که از قافله عقب نمانند یکی از کتاب‌های تازه‌ای را که در بازگشایی ادبی سر و صدا کرده، بخرند (این‌که آیا آن را خواهند خواند یا نه بحث دیگری است).

درنتیجه، چه موافق سیاست و عملکرد جوایز ادبی باشیم چه نباشیم، این واقعیت را نمی شود انکار کرد که سیاست‌ های فرانسه در زمینه اعتلای صنعت کتاب و تولیدات نوشتاری برای این فرهنگ جنبه هویتی دارد و یکی از ارکان فرهنگی این کشور به شمار می‌ رود.

نگاه به نمودارهای فروش کتاب های برنده جایزه ادبی واقعیتی را برایمان بهتر قابل درک می کند ؛ این که جوایز ادبی معتبر و معروف مثل آمپول ویتامینی که به بدنه عرضه و فروش کتاب تزریق شود، بازار کتاب را سرحال می‌آورد و طبیعتاً دوره‌اش محدود است. صد البته، هرچه جایزه معتبرتر باشد، تأثیر آن ملموس‌تر است.

با مثال جایزه نوبل ادبیات امسال شروع می کنیم:

نمودار بالا نشان دهنده فروش بازمانده روز، معروف‌ترین رمان کازوئو ایشی گورو از مهرماه ۲۰۱۷ تا فروردین ۲۰۱۸است. اولین بخش صعودی نشان گر دوره ای است که اعلام شد که جایزه نوبل ادبیات به ایشی‌گورو تعلق گرفت. همان‌طور که ملاحظه می شود اعلام جایزه نوبل در اواخر مهرماه، موتور فروش کتاب را روشن و فروش آن را تا آخر سال ۲۰۱۷ چندین برابر کرد. بعد از رونق فروش شب سال نو، نمودار فروش رو به پایین رفته و باز کم‌کم به ضرباهنگ قبلی اش برگشته است.

مثال بعدی (نمودار زیر) حاکی از روند فروش برندۀ جایزه گنکور سال ۲۰۱۶، آواز دل نشین از لیلا سلیمانی است:

این منحنی نشانگر روند فروش کتاب است از اوایل مهرماه ۲۰۱۶ تا اسفند ماه ۲۰۱۸ و قلۀ اول از سمت چپ دربرگیرندۀ دوره‌ای است که نتیجۀ گنکور اعلام شد؛ دقیق تر بگوییم: فاصله زمانی اعلام چهار نامزد نهایی جایزه تا دو هفته بعد از اعطای جایزه به این رمان (از اوایل آبان تا اوایل آذر ۲۰۱۶). به‌محض اعلام نتیجه، فروش پنج برابر شده ولی اوج فروش به سه هفته آخر سال تعلق دارد و خریدهای مربوط به شب عید نوئل و سال نو. در حدود ۵۷۰ هزار نسخه از این کتاب از موقع انتشارش (تابستان ۲۰۱۶) تا اول سال ۲۰۱۸ به فروش رفته است.

ولی همه جوایز چنین تأثیر معجزه آسایی ندارند. مثال جایزه «کلوزری دِ لی لا» (یا جایزه کافه لی لا) این ادعا را پشتیبانی می کند. جایزه سه هزار یورویی کافه لی لا، درواقع معادل فرانسوی جایزه اورنج است که از ۱۹۹۱ نزد انگلیسی زبان ها سابقه دارد، از سال ۲۰۰۷ و در حوالی روز جهانی زن به یک نویسنده زن فرانسوی زبان اعطا می شود.

رمان ادامار نوشته اوریان ژان کور برنده این جایزه بود. نمودار سوم (در بالا) که دربرگیرنده اول سال ۲۰۱۷ و آغاز انتشار کتاب است تا اردیبهشت ۲۰۱۸، نشان می دهد که اوج فروش این کتاب در بدو انتشارش بوده و دو خیز کوتاه در ناحیۀ خاکستری (نشان‌گر دوره‌ای که جایزه به آن اعطاشده) چنان کوچک است که اصلاً به چشم نمی‌آید؛ به‌عبارت‌دیگر، اعطای این جایزه هیچ تأثیری در فروش آن نداشته است.

باید خاطرنشان کرد که اثر استثنایی و شوک الکتریکی‌وار جایزه بر فروش یک اثر، با شهرت آن جایزه رابطه مستقیم دارد. هرچه جایزه ادبی، قدیمی‌تر و یا شهرتش بیشتر باشد، تأثیرش بر فروش اثری که آن جایزه را ربوده بیشتر خواهد بود.

آخرین نمودار مربوط است به جایزه فنک که همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد جایزه‌ای مطرح است. جایزه فنک حکایت متفاوتی دارد. درواقع فصل جایزه های ادبی با این جایزه گشوده می شود که در ماه مهر اعطا می شود و تا نوبت به جوایز دیگر برسد، کتابی که جایزه فنک را برده فرصت کافی دارد تا خوب بر سر زبان ها بیفتد و یکه‌تاز میدان باشد. برنده امسال رمان باکیتا بود نوشته ورونیک اولمی.

نمودار بالا و منحنی مربوط به آن فاصله زمانی انتشار کتاب از شهریور ۲۰۱۷ تا اسفند ۲۰۱۸ را نشان می دهد؛ و اولین بخش صعودی نمودار، دوره ای سه هفته‌ای را دربر می گیرد از نامزدی نهایی تا برنده شدن جایزه. همان‌طور که ملاحظه می شود، اعطای جایزه اندکی بعد از نشر کتاب انجام شده و در واقع کتابی که جایزه فنک را برنده شود، اغلب مثل نوزادی است که در ناز و نعمت به دنیا می آید؛ و دست کم چند ماه فروش برایش تضمین می شود. مثل نمونه های قبل، اوج نمودار فروش این کتاب هم مربوط است به فروش آخر سال. از این کتاب از موقع انتشار تا اوایل بهار ۲۰۱۸ حدود ۱۵۴۰۰۰ نسخه به فروش رفته است.

نتیجه غیر قابل انکاری که این نمودارها نشان می دهند این است که عملاً سرنوشت فروش کتاب هایی که جوایز معتبر را برنده می شوند، در پایان سال و در دورانی که بره‌کشان کتاب‌ فروش هاست، رقم می خورد؛ یعنی دوران جشن های آخر سال (عید نوئل و شب سال نو). درنتیجه چندان هم اتفاقی نیست که غالب جوایز معتبر و پرسر و صدا در زمان‌بندی استراتژیک فاصله بین سه تا یک ماه قبل از فروش آخر سال اعطا می شوند.

به این ترتیب تعداد بسیار زیادی از خریداران کتاب برای عیدی، مستقیم به سراغ کتاب های جایزه برده می روند و در این میان «گنکور» همیشه گل سرسبد بوده است.

گنکور، فمینا، مدیسیس، رونودو، انترالیه، جایزه بزرگ آکادمی فرانسه، گنکور دبیرستانی ها، فنک، جایزه دسامبر، فلور، جایزه بزرگ رمان کتاب فروشان، … هیچ کشوری (شاید به جز در قاره آمریکا) به اندازه فرانسه جایزه ادبی ندارد. حدود دو هزار جایزه ادبی در اندازه ها و اهمیت و اعتبار و شهرت متفاوت سالانه به آثار ادبی اعطا می شود.

تعدّد و حتی فوران جایزه‌های ادبی، شاید در کنار تأثیرهای اجتماعی و اقتصادی اش، این اثر را هم داشته که دیگر جایزه گرفتن حکایتی نادر و دست نایافتنی نخواهد بود. بالاخره یک جایی هست که جایزه‌ای به رمانی بدهد و حداقل دل نویسنده اش را خوش کند! اما آنچه به جوایز ادبی فرانسه اعتبار می دهد، قدمتشان است و داورانشان. جوایز جوان با داوران کم‌سابقه چندان بر شهرت و اعتبار اثر برنده نمی افزایند. شاید جرقه ای در کارنامه فروش آن اثر ایجاد کنند یا دل‌خوشی کمرنگی برای نویسنده و ناشر.

با این‌حال هنوز که هنوز است تعداد زیادی از ناشران کوچک مستقل هستند که با وسواس آثار درخشانی منتشر می کنند بدون آن که به چشم بیایند و یا آثارشان در هیچ فهرستی پدیدار شوند؛ به عبارت دیگر، به‌جز هفت هشت جایزه بسیار مهم، نفس جایزه گرفتن حتی در فرانسه دیگر چندان اعتبار برانگیز نیست. جوایز ادبی شاید در روزگاری صحه ای بودند بر اعتبار کیفی یک اثر، اما امروزه حساب های دیگری هم در به حساب آمدن یک اثر در فهرست نامزدها دخیل اند. ناشران قوی جایی برای کوچک ترها نمی گذارند و کثرت کتب منتشر شده چنان است که بسیاری از آثار نادیده می مانند.

اما شاید بتوان گفت حتی در مهد جوایز ادبی، بهترین و معتبرترین جایزه پاسخ کتاب خوانان و خرید خود خواسته کتاب است فارغ از سر و صداهای تبلیغاتی.

مآخذ:

Académie Goncourt; Historique (سامانۀ آکادمی گنکور). https://academie-goncourt.fr/?rubrique=1229172219
BASTARDY, Jean-Marc. “Principaux prix littéraires en France (دربارۀ جوایز ادبی فرانسه).” http://lesprixlitteraires.org. n.d. http://lesprixlitteraires.org/prix-litteraires-en-france (accessed June 13, 2018)
“Booker Prize.” wikipedia. June 8, 2018. https://en.wikipedia.org/wiki/Booker_Prize (accessed June 13, 2018).
“Nobel Prize.” wikipedia. June 9 , 2018. https://en.wikipedia.org/wiki/Nobel_Prize (accessed June 13, 2018).
“Prix du roman Fnac.” wikipedia. December 29 , 2016. https://en.wikipedia.org/wiki/Prix_du_roman_Fnac (accessed June 13, 2018).
“Prix Goncourt.” wikipedia. June 3, 2018. https://fr.wikipedia.org/wiki/Prix_Goncourt (accessed June 13, 2018).
“Une histoire de prix littéraires en France, (تاریخ جوایز ادبی در فرانسه).” actualitte, les univers du livre. May 24, 2017. https://www.actualitte.com/article/patrimoine-education/une-histoire-de-prix-litte-raires-en-france/82912 (accessed June 13, 2018).

. ژول و ادموند گنکور از نویسندگان برجستۀ نیمۀ دوم قرن نوزدهم بودند که بار هنری ادبیات برایشان اهمیت بارزی داشت. خاطراتشان که به طور مشترک می‌نوشتند، از لحاظ فرم و بداعت ادبی در زمان خود سرآمد بود. بعد از مرگ زودهنگام ژول، ادموند به نگارش این خاطرات ادامه داد. علاقه و توجه ادموند به ادبیات و هنر بخصوص نقاشی پایه‌های اصلی زندگی‌اش را تشکیل داده بود.

. انتشارات گالیمار و انتشارات گراسه هنوز هم دو ناشر بسیار معتبر فرانسه هستند.

. اعضای داوران گنکور عبارت اند از: برنار پی وو، اریک امانوئل اشمیت، دیدیه دوکوان، پل کنستان، پاتریک رمبو، طاهر بن جلون، ویرجینی دپانت، فرانسواز شاندرناگور، فیلیپ کلودل، پی یر اسولین.

. Fnac (Fédération Nationale d’Achats des Cadres)

فنک، از حروف اول عبارتی ساخته شده که به معنای «فدراسیون خرید برای کارمندان» است. وقتی در سال ۱۹۵۴ توسط آندره اِسل و مارکس تِره در پاریس تأسیس شد، درواقع فروشگاه بزرگی بود که لوازم خانگی و امثالهم را در دسترس همگان قرار می‌داد؛ که البته برای آن زمان در نوع خود نادر بود؛ و به همین دلیل با استقبال مردم مواجه شد. خریداران که اغلب طیف کارمندان و به عبارت دیگر، برای آن زمان، طبقۀ متوسط به بالا را تشکیل می‌دادند مشتری لوازم مد روز منزل و بخصوص رادیو و دوربین عکاسی بودند. با توجه به استقبال خریداران و قدرت خرید آنان، فروشگاه لوازم صوتی و صفحه های موسیقی را هم به اجناس خود اضافه کرد و در سال ۱۹۷۴ کتاب هم به فنک راه پیدا کرد.

با باز شدن پای کتاب به فنک، تعداد شعبات فنک هم از دو به سه افزایش یافت و کم‌کم لوازم خانگی از فهرست اجناس فنک حذف شد و به این ترتیب فنک تبدیل شد به مجموعه فروشگاه‌های زنجیره‌ای عرضه‌کنندۀ محصولات فرهنگی: کتاب، موسیقی، فیلم، دوربین و لوازم صوتی و تصویری. در دهۀ هشتاد میلادی فنک وارد بازار بورس شد. نقش فنک از دهۀ هشتاد میلادی به بعد در عرضۀ محصولات فرهنگی و برگزاری برنامه‌هایی در حاشیۀ موضوعات ادبی و فرهنگی بسیار مؤثر بود.

در حال حاضر فنک در حدود پنجاه شهر فرانسه بیش از هشتاد شعبه دارد و حدود شصت شعبه در سطح اروپا. سامانۀ فنک یکی از پرمراجعه‌ترین سامانه‌های فرانسه به شمار می‌رود و در عین حال یکی از پرفروش‌ترین فنک‌ها. بزرگ‌ترین فروشگاه فنک در مرکز پاریس است با حدود ۱۳۰ هزار عنوان کتاب.

فنک، در برهه‌های مختلف جهت‌گیری‌ها و نقش‌آفرینی‌های فرهنگی کرده که باعث شده شهرت فرهنگی خوبی پیدا کند. برای مثال: سرمایه‌گذاری به عنوان تهیه‌کنندۀ مهم‌ترین برنامۀ معرفی کتاب در تلویزیون- به مدت پانزده سال، ابداع جایزه‌ای ادبی به نام «گنکور دبیرستانی‌ها»، برپایی مسابقات عکاسی، برگزاری میزگردهای ادبی و اجتماعی و سیاسی، عرضۀ کتاب دیجیتالی به نام کوبو که متون مختلف دیجیتالی شده را هم می‌توان از طریق سامانۀ فنک تهیه کرد و بالاخره «جایزۀ بهترین رمان فنک» که در ۲۰۰۲ ایجاد شد و سال به سال اعتبار بیشتری پیدا کرد.

. همۀ ارقام مربوط به فروش کتاب ها «برآورد» هستند و از سامانۀ «ادیستات» وابسته به شرکت «تیت لئو» استخراج شده است. www.edistat.com

خدمات سامانۀ ادیستات، هر هفته برآورد فروش کتاب‌های منتشر شده در فرانسه را بر اساس اطلاعاتی که از نمونه‌ای بالغ بر هفتصد کتاب فروشی در ابعاد مختلف در سطح فرانسه (کتاب‌فروشی کوچک و بزرگ و زنجیره‌ای و نیز کتاب‌فروشی مجازی) استخراج و داده پردازی می کند، در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌دهد. مراجعان و مشتریان این اطلاعات طیف وسیعی از اهل نشر را دربرمی‌گیرند، از ناشر و توزیع کننده تا نویسنده و روزنامه‌نگار و محقق. دو مجلۀ معتبر فرهنگی فرانسه (هفته‌نامۀ اکسپرس و ماهنامۀ لیر) فهرست کتب پرفروش فرانسه را از این سامانه استخراج می کنند.

. محور افقی نمودارها نشان‌گر تعداد هفته‌های عرضۀ کتاب (اعداد محور افقی عبارت اند از شماره هفته های سال) و محور عمودی نمایان‌گر میزان فروش است و ارقام درج شده بر محور عمودی شمارگان فروش را نشان می دهد.

. La Closerie Des Lilas

چنانکه از فعالیت های داوطلبانه «تبریزآرت» و مطالب منتشر شده در سایت آن بهره می برید و انتشار آزاد این اطلاعات و استمرار این فعالیت ها را مفید می دانید، لطفا در نظر داشته باشید که در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان نیز وجود دارد. کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند.

حمایت مالی




دیدگاهتان را بنویسید