نشست تخصصی و نقد آثار روز دوم جشنواره سراسری تئاتر رضوی با محوریت «مواجهه بازیگر با نقش در ژانرهای مختلف نمایشی» با تدریس «علی پوریان» برگزار شد. در پایان دومین روز این جشنواره، نشست تخصصی «مواجهه بازیگر با نقش در ژانرهای مختلف» با حضور علی پوریان، نویسنده، کارگردان، بازیگر و مدرس تئاتر با استقبال چشمگیر هنرمندان تئاتر در پلاتو استاد حمیدی مجتمع فرهنگی و هنری ۲۹ بهمن تبریز برگزار شد.
در ابتدای نشست علی پوریان با بیان اینکه بازیگری به شکل امروزی و علمی از اواخر قرن نوزدهم آغاز شده است، گفت: هرچند قبل از اواخر قرن نوزدهم نیز بازیگری وجود داشت، اما با به وجود آمدن تخصصهای گوناگون، بازیگری نیز صاحب جایگاهی خاص و علم شد. بر این اساس وقتی به بازیگر نقشی پیشنهاد میشود، باید ابتدا ژانر اثر را بررسی کند.
وی افزود: باید این نکته را موردتوجه قرار داد که ما در عصر ژانرها زندگی نمیکنیم بلکه در دوره التقاط ژانرها قرار داریم. ما امروزه در تئاتر مدرن در یک اثر با یک ژانر واحد روبهرو نیستیم و اثری ترکیبی از چندین ژانر مختلف را میبینیم. حال این سؤال پیش میآید که در این صورت چه نیازی به شناخت ژانر وجود دارد، باید گفت هرچند ژانرها بهصورت تکی وجود ندارد اما هویت ژانریک همواره همراه اثر است.
پوریان در مورد بازی در ژانر تراژدی نیز خاطرنشان کرد: بر اساس نظریه ارسطو، تراژدی یک تقلید بسیار جدی از زندگی بشر است و این تقلید به شکل نمایشی ارائه شده و به شکلی دوگانه احساس ترس و شفقت را برای قهرمانان به وجود میآورد.
«تراژدی دغدغههای روزانه جامعه را موردتوجه قرار نمیدهد بلکه به دنبال دغدغههای والا در جامعه است.» وی با بیان این جمله ادامه داد: بازیگر در تراژدی برای آنکه این دغدغه والا را احساس کند باید همیشه در درون خود یک همزاد را حس کند، این همزاد نیرویی فرا انسانی است که اعمال، رفتار، جسم و روح کاراکتر را در چنبره خود قرار داده است. برای همین این همزاد هدایت بازیگری است که میخواهد با کاراکتر یکی شود.
این کارگردان افزود: پس باید در نمایشنامه به دنبال نمونه عینی چنین نیروهایی باشیم. باید این نکته را یادآور شد که هر اتفاق ناگواری ما را وارد حوزه تراژدی نمیکند، تراژدی زمانی اتفاق میافتد که شخصیت، تمام تلاش خود را برای رهایی از سلطه این نیروی فرا انسانی میکند و همین تلاش است که از او قهرمان میسازد.
علی پوریان در مورد بازی در نقشهای کمدی نیز گفت: بازیگر باید نسبت به جنس کمدی که بازی میکند غلظت بازی خود را تعیین نماید. طبق نظریه ارسطو، کمدی تقلید زندگی افراد پاییندست جامعه در مورد خصلتهای انسانی و نقد خصیصههای زشت آنان است. در کمدی احساس میکنیم در سطح پایینتری نسبت به تراژدی قرار داریم اما باز با مفاهیم انسانی روبهرو هستیم. ما باید مسائل جدی را با لبخند بیان کنیم.
وی ادامه داد: در بازی کمدی باید نوع کمدی خود را مشخص کنیم. سپس ویژگی بارزی که شخصیت دارد را در خود ایجاد و برجسته نموده و برای این کار بازیگر باید ابزار کار بسیار آمادهای داشته باشد. مسئلهای که آفت کمدی محسوب میشود، درشتنمایی است. چون ما وظیفه داریم مخاطب را در مورد حقیقت اثر وادار به اندیشه کنیم. در کمدی نباید سعی بازیگر در خنداندن مخاطب باشد، چون کمدی به خودی خود دارای ریتم تندی است و تند شدن بیش از حد ریتم ما را در یک مسیر بیبازگشت قرار داده و ریتم اثر را از کنترل خارج میکند.
«بازیگر باید ابزار آماده در اولین مرحله حقیقت کمیک نهفته در نمایش را پیدا کند و بداند که این حقیقت از چه جنسی است.» پوریان با بیان این جمله افزود: نکته دیگر اینکه بازیگر باید روی صحنه بسیار راحت باشد. بازیگر باید رند بوده و بتواند نسبت به مخاطب پرتوافکنی انجام دهد تا انرژی شاد را به تماشاگر منتقل کند.
وی با اشاره به اینکه در آثار کمدی نیازی به درشتنمایی نیست، گفت: اگر بازیگر روح کمیک را در کاراکتر خلق کند، مخاطب آن را حس خواهد کرد و نیازی به درشتنمایی وجود ندارد. هرچند قبول داریم در کمدی نسبت به درام اغراق بیشتری وجود دارد اما به این معنی نیست که اغراق را به حدی برسانیم که قضیه لوث شود. در کمدی باید به تضادها فکر کنیم به همین دلیل باید جدیتر عمل کرده و برای ویژگیهای جدی کاراکتر جا باز کنیم.
پوریان در ادامه در مورد بازی در نقشهای درام نیز بیان کرد: از منظر ادبیات تمامی نمایشنامهها درام محسوب میشوند ولی در بحث ژانریک درام اساساً کاراکترها انسانهای شبیه ما بوده و دغدغههایی نظیر دغدغههای ما را داشته و برایمان بسیار ملموس هستند. در درام نباید ذهن سازی کرد بلکه باید زندگی کرد.
این مدرس و بازیگر تئاتر افزود: نکتهای که وجود دارد، این است که بازیگر به تنهایی یک جمعیت است. یعنی وقتی بازیگر نقشهای متفاوتی را بازی میکند، وجههای جدیدی از خود را به نمایش میگذارد. این وجوه ابعادی است که بازیگر با تحلیل کاراکتر، آن قسمت از شخصیت خود که برای نقش مناسب است را برجسته میکند.
وی ادامه داد: شاید بسیاری از بازیگران معتقد باشند که بازی کردن نقشهای رئالیستی بسیار سخت است چون کوچکترین درشتنمایی موجب مصنوعی شدن بازی میشود. این درست است که ما میخواهیم واقعیت را به نمایش بگذاریم اما در واقع توهمی از واقعیت را شکل میدهیم. ولی توهم واقعیت را باید به شکلی به اجرا در بیاوریم که تماشاگر با ما همسو شود و اجازه دهد ما او را وارد توهم واقعیت کرده و متوهم کنیم. پوریان خاطرنشان کرد: بازیگر درام باید این سه نکته را موردتوجه قرار دهد. ابتدا باید بدانیم کاراکتر از لحاظ ذهن، اراده و خلقوخوی چه تفاوتی با ما دارد تا این تفاوت را به حداقل ممکن برسانیم و رفتارهایی شبیه کاراکتر را برای بازی طراحی کنیم. در مورد اراده نیز باید روی رفتارهای انسانهای سستعنصر به مانند کاراکترهای چخوف و یا انسانهایی با پشتکار نیز باید مطالعه کرده و در تمرینات خود را سستعنصر یا بااراده نشان دهیم تا به ناخودآگاه ما نفوذ کند.
“در بحث خلقوخوی نیز وارد ویژگیهای روحی و روانی کاراکتر میشویم تا بدانیم این شخصیت چه تفاوتی با ما دارد” وی با بیان این جمله ادامه داد: برای این کار باید وضعیتهای بحرانی شخصیت را در نظر بگیریم. چون آن هنگام است که شخصیت، ویژگیهای ناخودآگاه خود را بروز میدهد.