نمایشگاه عکس “جانگاه ” در فرهنگ سرای هنری کیاوش

جانگاه روایتی از وضعیت بحرانی جامعه ای است که مردمانش در آن به سبب بروز حادثه ای که خود در به وجود آمدنش نقشی نداشته اند گرفتار آمده اند. موقعیتی که به علت حجم بالای ویرانی ناشی از “زلزله” گزاره ها و حالت هایی از رنج، اندوه، ضعف، خشم و مرگ را توصیف و به تصویر می کشد.نوع برخورد و مواجهه با این بحران را نمی شود در چهارچوب و قالبی ثابت بیان کرد. مردمانی گرفتار مصیبتی شده اند و مردمانی دیگر از دور و نزدیک برای کمک و همدردی به منطقه ی بحران شتافته اند. با گذشت زمان و عبور از تنگنای حادثه ی اولیه، چالشی جدید پدید می آید و آن درگیر شدن و گرفتار آمدن در بحرانی است که حجم بالایی از “رنج” به وفور قابل مشاهده است. رنجی که ساخته و پرداخته ی بشر است. در این بحران آنچه که علائم خطر را پر واضح تر از قبل بیان می کند “عقب ماندگی” و “فقر مطلق ” جامعه بحران زده ای است که به دلیل سو مدیریت و عدم توجه به بستر ها و ظرفیت های موجود و همچنین عدم درک درست رفتار با طبیعت، بشر را گرفتار آن ساخته است. آنچه که در رویارویی با این بحران از آن داستانی اندوه بار می سازد، نظاره کردن مردمانی است که اکنون و بعد از گذشت سال ها بدلیل توزیع ناعادلانه ثروت، عقب ماندگی فرهنگی، زلزله بهانه ای شده است برای سرپوش برداشتن از فقر مدامی که از آن رنج می برند. این موقعیت برای انسانی که در جهت کمک و بخشودن در منطقه ی بحران حاضر شده است، به غایت طاقت فرسا و در عین حال می تواند جذاب باشد. فرد هرچقدر هم که در مقام بخشندگی متواضع باشد، در مقابل دست هایی که برای دریافت اندک نانی به سوی او دراز می شود، به جز خشنودی حاصل از همدردی، می تواند به همان میزان درجه ای از “شرم” را زندگی کند و این تناقض ناشی از ضعف انسان در مواجهه با طبیعت است. زلزله به جز خرابی، سفره های خالی از آب و نانی را به تصویر می کشد که در پس حادثه و بحران، قابل لمس و مشاهده است. و انسان امروزی در هر برهه ای از زمان و همزیستی با طبیعت خویش، میزانی از “ناکامی” را تجربه خواهد کرد. درک این “رنج” و عبور از “بحران” و عدم “ترس” از رویایی با آن است که در تنگنا می تواند عامل کامیابی او شود.
جانگاه در واقع مجالی است برای درنگ،گوش دادن و شنیدن آهنگ این “رنج”.
هریک از ما آهنگِ رنج کشیدن خودش را دارد *

* رولان بارت
علی اروج زاده

“شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ زمین ‌لرزه‌ای به بزرگی ۶٫۴ ریشتر در ساعت ۱۶:۵۳ به وقت محلّی مناطق اهر، ورزقان و هریس را لرزاند. طبق آمارهای رسمی، ۳۰۶ نفر کشته و بیش از ۵۰۰۰ نفر در این زلزله مجروح شدند”

وضعیتی وخیم، آوار ِ ویرانی، مردگانی تیره بخت و زندگانی مبهوت. شرح مواجهه عکاسی است که عکاس نیست. او امدادگر داوطلبی است که به منطقه زلزله زده رفته است. نفس بودن او در موقعیت، به واقع نفس زیستن این زندگی یعنی” مبارزه ” است. عکس های او به نوعی وخامت و شدت دارند. حدتی عاطفی و نه فقط حدتی عاطفی، بلکه حدتی جسمانی و مادی.
عکس ها در ناحیه ویران، رنجور و سرشار از ” دردمندی” قاب شده است. وفور درد و خرابی، منطقه را ” نازیبا” مجسم می کند . نازیبایی که کشف امدادگری در پی ” یافتن ” است. از یافتن کادر و صحنه و ترکیب تا یافتن بازماندگان، اجساد و امید هایی از ویرانی که نه حاصل از تحرکاتِ بشری، بلکه زاییده جنبش بی رحمانه زمین است. و علی در اولین روز بعد از وقوع این زلزله در پی “یافتن” به منطقه ویران می رود. کشف، شهود و نجات گری در طول یازده ماه، علی را که پیش از هر چیزی شاعر، معلم و فعال اجتماعی است به کاشفی مغموم، محزون و اندوهناک در موقعیتی نه چندان ” شاعرانه ” تبدیل می کند.

عکس های او نظاره بر وضعیتی به غایت “جانگاه * ” است.
و این وضعیت ماست، مایی که خانه به دوش شدیم و فروپاشیدگی یک زندگی مستقر را تجربه کردیم **

* هولناک . خطرناک . مهلک . || جایی که زندگانی در وی خطرناک باشد.
** نقلی قولی از کتاب یافتن خانه در بی خانمانی، نوشته ویلم فلوسر

فرزاد صادقی مجد
کیوریتور نمایشگاه

برگزاری نمایشگاه: یک شنبه ۲۱ اسفند الی ۲۳ اسفند ۱۳۹۷ فرهنگسرای هنری کیاوش

مکان: خیابان امام خمینی، نرسیده به چهارراه منصور، کوچه سیدزاده، پلاک ۱۳




دیدگاهتان را بنویسید