سبک های هنری: سوررئالیسم یا فراواقع‌گرایی

تبریز آرت | ویکی آرت / جمع آوری شده توسط: بابک شعبانی

فراواقع‌گرایی یا سوررئالیسم (به انگلیسی: Surrealism) یکی از جنبش‌های هنری قرن بیستم است. سوررئالیسم به معنی گرایش به ماورای واقعیت یا واقعیت برتر است. زمانی که دادائیسم در حال از بین رفتن بود، پیروان آن به دور آندره برتون که خود نیز زمانی از دادائیست‌ها بود گرد آمدند و طرح مکتب جدیدی را پی ریزی کردند. این شیوه در سال ۱۹۲۲ به‌طور رسمی از فرانسه آغاز شد و فراواقع‌گرایی نامیده شد. این مکتب بازتاب نابسامانیها و آشفتگی‌های قرن بیستم است. [۱] سوررئالیسم را می‌توان یک جنبش هنری_اجتماعیِ بنیاد ستیز به‌شمار آورد. میل به ایجادِ دگرگونی در زندگی روزمره از طریق آشکارسازی امرِ شگفت‌انگیز و تصادفی عینیِ نهفته در نظم ظاهریِ واقعیت دانست. [۲]
این جنبش در عمل با انتشار مجلهٔ انقلاب فراواقع‌گرا توسط برتون آغاز شد. سالوادور دالی، رنه ماگریت و لویی آراگون از جمله سوررئالیست‌های مشهور هستند.

تاریخچه
فراواقع‌گرایی (سوررئالیسم) محصول تغییرات بعد از جنگ جهانی اول و فراموشی دادائیسم بود که از سال ۱۹۲۱ آغاز شد. ظهور سوررئالیسم زمانی بود که نظریه‌های فروید روانکاو اتریشی دربارهٔ ناخودآگاه و رؤیا و واپس‌زدگی (سرکوب)، فرهیختگان اروپا را به خود مشغول کرده بود.

آندره برتون و لویی آراگون که هر دو پزشک بیماری‌های روانی بودند از تحقیق‌های فروید الهام گرفتند و پایه مکتب جدید خود را بر فعالیت ضمیر ناخودٱگاه بنا نهادند.

نخستین کتاب سوررئالیستی با عنوان میدان‌های مغناطیسی در سال ۱۹۲۱ به قلم آندره برتون و یکی از همکارانش منتشر شد.

اصول فراواقع‌گرایی
سوررئالیسم با جایگزینی مفهوم واقعیت برتر به جای عصیان و نفی موجود در دادائیسم شکل گرفت.

«سوررئالیسم مشکل پر توقعی است که فقط عضویت دربست و پیروی کامل را می‌پذیرد»

این مسلک در حوزه‌های مختلف فلسفی رویکردهای زیر را اختیار کرده‌است:
فلسفه علمی که همان رویکرد فروید به روانکاوی است.
فلسفه اخلاقی که با هرگونه قرارداد مخالف است.
فلسفه اجتماعی که می‌خواهد با ایجاد انقلاب سوررئالیستی بشریت را آزاد کند.

شعر در سوررئالیسم مرتبهٔ ویژه‌ای دارد و پیروان این مکتب کوشیده‌اند که جهان بینی خود را از طریق شعر انتقال دهند. در واقع شعر را، رکن اساس زندگی می‌دانند زیرا عقیده دارند که شعر باید و می‌تواند مشکل زندگی را حل کند.

فلسفه اجتماعی سوررئالیسم، شعار سعادت بشری را دارد و می‌خواهد آدمی را از قید تمدن سودجوی کنونی نجات بخشد، در عین اینکه بازگشت به گذشته را هم نمی‌پذیرد.

در اصل از مواد مرام نامهٔ این مکتب به خوبی می‌توان دریافت که بنیان‌گذاران این مکتب در اندیشهٔ رهایی از هر نوع اسارتند و هدف آن‌ها در وهلهٔ اوّل پاشیدن آبی بر جنگ بوده‌است.

«سوررئالیسم مشکل پر توقعی است که فقط عضویت دربست و پیروی کامل را می‌پذیرد»

این مسلک در حوزه‌های مختلف فلسفی رویکردهای زیر را اختیار کرده‌است:

فلسفه علمی که همان رویکرد فروید به روانکاوی است.

فلسفه اخلاقی که با هرگونه قرارداد مخالف است.

فلسفه اجتماعی که می‌خواهد با ایجاد انقلاب سوررئالیستی بشریت را آزاد کند.

به عقیده این گروه هر چیز که در مغز انسان می گذرد (در صورتی که پیش از تفکر یادداشت شود)، مطالب ناآگاهانه، حرفهای خود به خودی (که بدون اختیار از دهان بیرون می آید) و همچنین رویا جزء مواد اولیه سورئالیسم به شمار می رود.

سورئالیست‌ها می گویند بسیاری از تصورات و تخیلات و اندیشه‌های آدمی هست که انسان بر اثر مقید بودن به قید اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و رسوم و عادات از بیان آنها خودداری می کند و این تصورات را به اعماق ضمیر پنهان خویش می راند.

این قبیل افکار و اندیشه‌ها و آرزوها غالباً در خواب و رویا و در شوخی‌ها و حرف‌هایی که از زبان انسان می پرد تجلی می کند و سورئالیستم طرفدار بیان صادقانه و صریح این قبیل افکار و تصورات و اوهام و آرزوها است.

سورئالیست‌ها فعالیت اصیل انسان را همان فعالیت رویا مانند ندای درونی دنیای ناخودآگاه می دانند.

سورئالیسم در سینما و عکاسی

دوران شکل گیری سورئالیسم تقریبا با اولین موفقیتهای سینمای صامت همزمان است. با گسترش سینما در قرن ۲۰ م بسیاری از سورئالیست‌ها ، رسانه ای آرمانی یافتند که می توانستند با آن دنیاهای دیگر راکاوش کنند.

اعتقاد سورئالیستها:

سینما را شیوه ی بیان شورانگیزی می شمردند؛ وسیله انصراف خاطر یا “شگفتی آفرین” با نیروی تاثیر گذاری که می توانند فرد را برای لحظاتی از زندگی شخصی خود جدا کنند.

از این رو سورئالیستها به صورت غیر عادی به سینما می رفتند: آنها وارد یک سالن سینما می شدند و بدون توجه به دنباله و پایان فیلم بیرون می آمدند و به سراغ سالن دیگر می رفتند ، از فیلمی به فیلم دیگر بی انکه کوچکترین توجهی به سناریو فیلم داشته باشند و تنها به تصویرهایی توجه داشتند که جدا از زمینه ی روایی‌شان بهانه ای می شد برای رویا و ساختارهای خیالی.

آنها در ساخت فیلم نیز از مونتاژ برای ایجاد فضای سورئال استفاده می کردند. چرا که مونتاژ فیلم امکان می دهد که زمان و مکان را به کلی زیر رو کنند و واقعیت و خیال را در نمایشی محسوس در آمیزند. من ری،‌هانس ریشتر، فرانسیس پیکابیا هنرمندانی بودند که با رویکرد سورئالیستی به تجربه گرایی در فیلم پرداختند. و رنه کلر و بونوئل نیز هر دو کارشان را با همکاری سورئالیستها آغاز کردند.

لوئیس بونوئل و سالوادور دالی در ۱۹۲۸ با همکاری هم فیلم ” سگ آندلسی” را ساختند که یک فیلم سورئالیستی تمام عیار محسوب می شود. مثلا در یکی از سکانس‌ها:ابری از برابر ماه می گذرد و در پلان بعد تیغی چشمی را در می آورد. یا در سکانسی دیگر از این فیلم: مرد جوان دهان خود را از چهره اش جدا می کند و کف دستش می گیرد.زن از این عمل ناراحت می شود و موهای زیر بغل خود را می نگرد؛ مویی وجود ندارد، سپس مبهوت می شود چون موها مانند ریش بر چهره مرد است . یا نمایی از فیلم که خرهای مرده بر روی پیانوها خودنمایی می کنند. و دستی که از آن مورچه بیرون می آید!

از دیگر فیلمها بونوئل، این سینما گر شاعر: عصر طلایی ، فراموش شدگان، سرزمین بی نان، ملک الموت و …

بطور کلی می توان گفت: سورئالیست‌ها در فن سینما توگرافی ، مجموعه ای از وسائل را پیدا می کنند که مخصوصا می تواند بازگوی رویاها و اشتیاق و فعالیتهای ضمیر ناخودآگاه باشد. یک فیلم سورئالیستی از طریق ذهن بر عواطف تاثیر می گذارد و فرد را از ضمیر آگاه به ضمیر ناخودآگاه می برد. اگر جنبش سورئالیسم به خودی خود عمر کوتاهی داشتف تاثیرش هنوز کاهش نیافته است . این جنبش به خودی خود یک چیز است. و حساسیتی که آنرا ایجاد کرد و هنوز ادامه دارد کاملا چیز دیگری است

“وقتی کودک بودم، مانند یک کودک سخن گفتم . مانند یک کودک فهمیدم. مانند یک کودک فکر کردم.

اما وقتی مرد شدم، چیزهای کودکانه را کنار گذاشتم. ”
فیلمنامه سگ آندلسی Un Chien Andalou
چیزی که امروز در دنیای عکاسی شاهد آن هستیم به تصویر کشیده شدن سورئالیسم توسط دوربین عکاسی است. در هم آمیختگی واقعیت و توهم.

آنچه بیش از هر چیز روش سوررئالیستی را مشخص می کند نوعی آزادی مطلق در شکل و محتوا است که سوررئالیست‌ها از آن با عنوان : نوشتار و بیان اتوماتیک یا خود کار نام می برند.و یا شاید تقلیدی آگاهانه از تابلوهای نقاشی دالی و دیگر نقاشان سورئالیست. شاید به جرات بتوان گفت سورئالیسم بیشتر حرکتی تجسمی است تا ادبی، نفی واقعیت از خلال دگرگون کردن تصویر و بهم ریختگی عناصر تجسمی.

و شاید بتوان ادعا کرد که بزرگترین دستاورد سورئالیسم گسترش دیدگاه‌های فرویدی در تصاویر بود و از این طریق راه بر گرایش‌های نمادین، ذهن گرایانه و تفسیری ازفرا واقعیت گشود.

هنرمندان سورئالیست، که بیشتر بر جنبه‌های ناخودآگاه ضمیر انسان تاکید داشتند، با ابداع تکنیک‌های بازتولید مکانیسم رویا، تئوری تداعی آزاد را معرفی کردند. در روش تداعی آزاد فرد بدون دخالت سانسوری که در ضمیر خود آگاهش وجود دارد، بدون اینکه فکر کند، هرچه به ذهنش می‌رسد بیان می‌کند. آن‌ها معتقد بودند هنرمند زمانی باید به خلق اثر هنری بپردازد که از قید و بند تعقل و خودآگاهی آزاد باشد و چیزی فراتر از واقعیت‌های دنیای پیرامون خود خلق کند. آن‌ها با الهام از آثار ژرژیو دو چیریکو، که به اتفاق آرا به عنوان بنیانگذار زیبایی شناسی سورئالیسم شناخته شده بود، سعی کردند از تاثیر ضمیر خودآگاه و دخالت اراده در خلق آثار هنری بکاهند.

تکنیک‌هایی مثل فروتاژ و کولاژ که مکس ارنست از آن‌ها استفاده می‌کرد، طرح‌های اتوماتیک آندره مانسون و ریوگراف‌های (تصاویر اشعه ای) من ری، اولین نمونه از آثار هنری هستند که به این شیوه خلق شده اند. اندکی بعد، میرو، ماگریت و دالی، با کنار هم قرار دادن المان‌های ناهماهنگ، موفق شدند تصاویری رویا مانند بسازند.

لین نمایشگاه این گروه، در سال ۱۹۲۵ در پاریس برگزار شد. این جنبش در جهت دستیابی به شهرت جهانی، موفق شد در سال ۱۹۳۶، نمایشگاه‌هایی در لندن و نیویورک، و پس از آن در سال ۱۹۳۷ در توکیو و در سال ۱۹۳۸ در پاریس برگزار کند. با شروع جنگ، عده زیادی از این گروه رهسپار ایالات متحده شدند و همین امر باعث بیشتر شدن نام و آوازه آن‌ها شد. به همین دلیل است که، سورئالیسم تا حد زیادی بر هنر آمریکا تاثیر گذاشته است. به عنوان مثال، روش اتوماتیسم، مبنای آثار جکسون پولاک و نقاشی اکشن قرار گرفت و علاقه سورئالیست‌ها به اشیای حقیقی دنیای پیرامون، پیش زمینه هنر پاپ شد.

سورئالیسم جنبشی بود که طی بیش از چهل سال، از زمان پیدایش سبک‌های جدید اوایل قرن بیستم تا زمان ظهور جریان‌های جدید دهه ۱۹۶۰، شکل گرفت. علاوه بر تاثیری که سورئالیسم بر نقاشی آمریکا و هنر پاپ داشت، این سبک در دهه ۱۹۶۰ در پس موج جدید دیگری در اروپا قرار گرفت ودر همین زمان، سبک رئالیسم جدید ظاهر شد.

عکاسی از واقع‌گراترین و ساده‌ترین هنرهای بازنمایی‌کننده است که تهدیدات سورئالیستی را برای تصاحبکنندگان حساسیت‌های مدرن به مرحله‌ی اجرا در آورد و رقیبی همچون نقاشی را از دور خارج کرده بود به‌طوری که دیگر هر شی در آن یک نسخه‌ی اصل دست‌ساز و منحصر به فرد نبود. مسئله‌ی دیگر مهارت تکنیکی و متریال بود که کاملا حساب شده و غیر دیالکتیکی به‌نظر می‌آمد.نقاشی کم کم فاصله خود را از ایده بحث برانگیز سورئالیسم مبنی بر از بین بردن مرز میان هنر و زندگی روزمره اشیا و اتفاقات حفظ می‌کرد که سورئالیسم در نقاشی تنها توانست محتویات یک جهان رویایی محقر را نشان میدهد دهد.

سونتاگ معتقد بود که اشتباه سورئالیست آنجا بود که تصور می‌کردند امر سورئال چیزی جهان شمول و در نتیجه مربوط به حوزه روانشناسی است حال آن‌که در واقعیت تبدیل به محلی‌ترین، قومی‌ترین، طبقاتی‌ترین، تاریخ‌دارترین چیزها شد.اولین نمونه‌های عکاسی سورئالیستی همگام با پرسه زدن‌های عکاسان در خیابان‌های لندن و پاریس و نیویورک در دهه ۱۸۵۰ شروع شد که لحظاتی از زمان از دست رفته و حالات و رسوم از میان رفته امروز برای ما، سورئالیستی‌تر از تمام عکس‌هایی هستند که با دست‌کاری فنی حالت انتزاعی یا شاعرانه پیدا کردند.سورئالیست‌ها که در مقام فرویدی‌های وفادار محتویات ضمیر ناخودآگاه را بی زمان و جهان شمول می‌دانستند و با این گمان که تصاویرشان از ضمیر ناخودآگاهشان سرچشمه میگیرد.آنچه یک عکس را سورئال می‌کند حالت تاثربرانگیز آن به منزله پیامی‌از گذشته و صحت اشارت‌های عینی‌اش درباره طبقات اجتماعی است.(مجله تندیس)

عکاسی تنها هنری است که ذاتا سورئال است ولی سرنوشتی مشابه جنبش سورئالیسم ندارد و آثار ابداعی عکاسان این سبک امروزه به عنوان رویدادهای حاشیه‌ای تاریخ عکاسی شناخته می‌شوند. عکاسی سورئالیستی با استفاده از قواعد تزیینی‌ای که سورئالیسم در دیگر هنرها به کار بسته بود به شیوه تصنعی برای عکاسی پرتره بدل شد.

سورئالیسم در قلب کار عکاسی قرار دارد، در نمایش یک نسخه‌ی بدل از جهان، خلق یک واقعیت درجه دو که نمایشی‌تر از آن چیزی است که دیده می‌شود.سورئالیسم همیشه مشتاق اتفاقات ناگهانی بود و از چیزهای نابهنجار و ناخوانده استقبال می‌کرد. عکس‌ها برخلاف اشیای هنری به همکاری نیمه جادویی، نیمه تصادفی میان عکاس و موضوع وابسته است، واسطه‌ی این همکاری هم ماشین ایست که تا حد امکان ساده و خودکار شده است. جعبه‌ی جادویی که بی‌تجربگی را جبران و معصومیت را پاداش می‌دهد.

عکاسی در مقام مستند نگاری اجتماعی اساسا ابزاری بود در خدمت طبقه متوسط که کنجکاوی و بی‌تفاوتی هم زمانش را در مواجه با سوژه‌ها انسان‌گرایی می‌دانست.عکاسی همچنان یک هدف دارد : برملا کردن حقیقتی پنهان، حفظ گذشته‌ای رو به فنا ( که این حقیقت پنهان همان گذشته‌ی رو به فناست.عکاسانی که کارشان را با حساسیت‌های شهری شروع کرده بودند به سرعت فهمیدند که طبیعت هم به اندازه شهر، و هم روستا به اندازه زاغه‌نشین‌های شهری غریب و اگزوتیک‌اند.عکاسی حرفه‌ای از آغاز ابزاری برای سرک کشیدن در طبقات اجتماعی بود و اغلب عکاسان در کنار تصاویر فلاکت زده تهی دستان همواره عکس‌هایی از مشاهیر، مد و تبلیغات و بدن برهنه‌ها داشتند.

چند عکاس معروف سبک سوررئال عبارتند از:
Man Ray – Salvador Dalli – Hans Bellmer – Erik – Dorra Maae – Jerry

نگارخانه:

منابع:
۱- احمد گیوی، حسن. نگارش فارسی. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۷. ۱۶۹.
۲- ادگار، اندرو و سج ویک، پیتر. مفاهیم بنیادی نظریه‌های فرهنگی. ترجمهٔ مهران مهاجر و محمد نبوی. اگه، ۱۳۸۷. ۱۷۴.
(مجله تندیس)
وب‌گاه آی کتاب (برداشت آزاد با یادکرد منبع).
بیگزبی، سی.و.. دادا و سوررئالیسم. ترجمهٔ حسن افشار. مرکز، ۱۳۷۶.

چنانکه از فعالیت های داوطلبانه «تبریزآرت» و مطالب منتشر شده در سایت آن بهره می برید و انتشار آزاد این اطلاعات و استمرار این فعالیت ها را مفید می دانید، لطفا در نظر داشته باشید که در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان نیز وجود دارد. کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند.

حمایت مالی




دیدگاهتان را بنویسید